رئیسجمهور ابدی ایران!
منتشر شده در صفحه اول روزنامه جوان
راستی مگر پاستورنشینها هم شهید میشوند؟ رئیسجمهورها مگر از این کارها هم بلدند؟ شوخی میکنید آقای رئیس جمهور؟ مگر بازی از این قرار نبود که هر از گاهی شما بیایید و کلمههایتان را پسوپیش بگویید و تپق بزنید و ما ریزخندهای کنیم و رسانهها بازیچهاش کنند؟ مگر قرار نبود که «شش کلاس سواد» کذایی شما را دستمایه شوخی و تمسخر کنند و شما صبورانه و متواضع و باظرفیت، یاد مجلس دفاع رساله دکتری بیفتید و هیچ نگویید و تحمل کنید. مگر قرار نبود شما را در طمع پوشیدن ردای مقامی بالاتر جلوه دهند و شما باز سر به زیر بگویید «من سرباز مقاممعظم رهبریام». مگر نه اینکه قرار بود هروقت اسمی از امام رضا آوردید و خودتان را خادم خواندید، زود عدهای پیدا شوند برای توی ذوقتان زدن به کنایه، که «بگذار یک امامرضا برای مردم بماند» و «لطفا امامرضا را جناحی نکنید»؟ خب پس چهشد؟ اینها چه میگویند؟ چرا یکهو زیر میز زدید و شهید شدید ناگهان؟ در روز ولادت امامرضا آن هم. بازی را چرا خراب میکنید آقای رئیس جمهور؟ قرار است شما سیبل دائمی تخریبها باشید. قرار است ترور شخصیت شوید. قرار است تلاش کنند که اسم شما را از بین مردم کمرنگ کنند، کوچک کنند، حذف کنند. چرا یکهو به خط سرخ نستعلیق، پشت اسمتان واژه «شهید» نوشتند؟ چرا ناگهان ماندگار شدید؟
قرار نبود اینطور شود که. قرار بود اولین رئیسجمهور تکدورهای ایرانتان کنند، چرا رئیسجمهور ابدی شدید پس؟ راستی خدا یکجایی درباره ابراهیم میگوید که او از خدا خواسته «و جعل لی لسان صدق فیالآخرین» که یاد و ذکر زیبای مرا در ذهن آیندگان انداز. و خدا در پاسخش میگوید « و جعلنا لهم لسان صدق علیاً» که ما نام و آوازهاش را بلند ساختیم. انگار که این دعای ابراهیم، دعای شما هم بوده آقای رئیسجمهور. که درمیان تلاش جناحها در کوچک و ناکارآمد و کمسواد و مردمفریب جلوه دادنهایشان، به رغم مدعیانی که منع عشق کنند، نام شما بلندآوازه در تاریخ انقلاب بماند. و انگار که این پاسخ خدا، پاسخ به شما نیز هست که نام تو را برای آیندگان بلند و رفیع ساختیم. شما ماندید آقای رئیسی. گاه خدا صداقت و راستی بندههای مظلومش را به مرگی عیان و سرخ، بر همگان ثابت میکند. گاه علی را در محراب شهید میکند تا صدق ایمان او را در میان «مگر علی نماز میخواند»ها نشان داد. گاه با شهادت بهشتی، مظلومیت بندهاش را در سیل شایعات و تهمتها عیان میکند و گاه به مرگی چنین سرخ در لحظه خدمت در روز ولادت امام رضا، مهر تاییدی بر صدق رفتار و گفتار بندهاش میکوبد. شما ماندید و آنهایی که به تهمت و طعنه زخمتان زدند، رفتند. و آوینی چه خوب گفته بود: پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند!
«مهدی مولایی»