مهدویت در نهج البلاغه حکمت 147 در نهج البلاغه درباره مهدویت بسیار دقیق بوسیله امیرالمؤمنین مطالب آورده شده است فقه اکبر: توحید، نبوت، عدل، امامت، معاد فقه فقه اصغر: نماز، روزه در بعضی از مطالب حضرت به طور کلی درباب امامت و زعامت و خلافت مطالبی را می¬آورند که اص=ثبات می¬کند مهدویت جزئی از اصول دین و جزئی از امامت و از اصول اعتقاد و اندیشه های اسلامی دارد 1. حکمت 147 و یا گفتار 147 قسمت سوم نهج البلاغه: اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً، لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ، وَ كَمْ ذَا وَ أَيْنَ أُولَئِكَ؟ أُولَئِكَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً، يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ، حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ؛ هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ، وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى؛ أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ؛ آهِ آهِ، شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِمْ. انْصَرِفْ يَا كُمَيْلُ إِذَا شِئْتَ. حضرت می¬رمایند: بار خدايا آرى زمين خالى و تهى نمى ماند از كسيكه به حجّت و دليل دين خدا را بر پا دارد (و آن كس) يا آشكار و مشهور استیا ترسان و پنهان (مانند امام دوازدهم عجّل اللّه فرجه) تا حجّتها و دليلهاى روشن خدا (آثار نبوّت و احكام دين و علم و معرفت) از بين نرود (باقى و برقرار ماند، ابن ميثم «رحمه اللّه» مى فرمايد: اين فرمايش تصريح است باينكه وجود امام در هر زمانى بين مردم چندان كه تكليف باقى است واجب و لازم است) و ايشان چندند و كجايند (يا تا چه زمانى ترسان و پنهانند) بخدا سوگند از شمار بسيار اندك هستند، و از منزلت و بزرگى نزد خدا بسيار بزرگوارند، خداوند بايشان حجّتها و دليلهاى روشن خود را حفظ ميكند تا آنها را بمانندانشان سپرده و در دلهاشان كشت نمايند (تا دنيا از دين و علم و حكمت تهى نماند)علم و دانش با بينائى حقيقى بايشان يك باره رو آورده، و با آسودگى و خوشى يقين و باور بكار بسته اند، و سختى و دشوارى اشخاص به ناز و نعمت پرورده را سهل و آسان يافته اند (براى خوشنودى خدا با همه سختيهاى دنيا ساخته و پارسائى پيش گرفته دلبستگى بدنيا ندارند) و بآنچه (بى كسى و رنج و تنگدستى و گرفتارى كه) نادانان دورى گزينند انس و خو گرفته اند، و با بدنهائى كه روحهاى آنها بجاى بسيار بلند (رحمت خدا) آويخته در دنيا زندگى ميكنند، آنانند در زمين خلفاء و نمايندگان خدا كه (مردم را) بسوى دين او مى خوانند، آه آه بسيار مشتاق و آرزومند ديدار آنان هستم (پس فرمود:) اى كميل اگر مى خواهى برگرد. همیشه باید حجت زنده روی کرة زمین باشد در این گفتار حضرت یک اصل اساسی قرآن کریم را مطرح می¬کنند و اصلی که در ابتدای حکمت بعد از مرتد شدن شیطان و از خدا خواستن او که آزاد باشد تا انسانها را گمراه کند خدا بر اساس حکمتش او را آزاد می¬گذارد و بر اساس لطفش 14 نور مقدس را قرار می¬دهد که انسانها از شر این دشمن به این 14 نفر پناه ببرند در سوره اعراف خداوند می¬رمایند ای فرزندان آدم البته البته من رسولانی برای شما می¬رستم تا آیات مرا برای شما بخوانند و هرکس تقوا پیشه کند و راه صلح برود هیچ ترس و حزنی برای او نیست و در سوره طه و در سوره بقره آنجا می¬رمایند: برای شما فرزندان آدم هادیانی قرار می¬دهم هرکس تقوا پیشه کند و راه صلح بگیرد برای او ترس و اندوهی نخواهد بود 2. بر اساس آموزه های قرآنی و احادیث و روایات و عقل تا زمانی¬که یک موجود زنده بخواهد در عالم زنده بماند باید حجتی زنده باشد تا فیض حیات را از خدا بگیرد و به او انتقال بدهد ولایت تکوینی امام زمان فیض را از خدا می¬گیرد به تو و من می¬رساند و این فیض برای ما نور می¬شود و به میمنت وجودی کل عالم هستی روزی می¬خورد و به وجود تو تمام کرات و زمینها در جای خود قرار دارند بر اساس قوانین تکوینی می¬گردند این آموه های قرآنی است که قبل از خلقت باید حجت باشد که جابر از رسول خدا سؤال می¬کند اول ما خلق الله ماهو؟ قال: اول ما خلق االله نور نبیک و در این دنیا نیز قبل از اینکه دنیا را خلق کند خداوند می¬رمایند به ملائکه که می¬خواهم بر روی زمین خلیفه قرار دهم سپس خدا اول خلیفه قرار می¬دهد بعد خلقت را شروع می¬کند که این حدیث معروف است: الحجه قبل الخلق الحجه مع الخلق الحجه بعد الخلق