بخش دوم 🔷دست به دامان محمد شد. دوستی قدیمی و مهربان که هیچگاه لطفش را دریغ نکرده بود. محمد اما، می دانست که علامه ثانیه های عمرش را صرف این فرعون نماها نمی کند . با این حال روی مسعود را زمین نینداخت. و متقابلا، علامه هم، روی او را! این شد که حالا، 💢 مرتاض مغرور هندی، مقابل علامه نشسته است و ایشان، مشغول نوشتن هستند. کنار علامه محمد و شیخ حامد نشسته اند و کنار مرتاض مسعود و هندیان اهل سنت.. و هر پنج نفر، با دقت به مرتاض و علامه می نگرند تا مغلوب را پیدا کنند. سکوت طولانی می شود. کار بالا می گیرد. علامه هم چنان مشغول نوشتن است. 💢 گه گاهی سرش را بالا می گیرد و نگاهی به مرتاض می اندازد. و نگاه علامه همان و فریاد های ممتد مرتاض همان! او هربار خودش را جمع و جور می کند و به خودش مسلط می شود و مدتی طول می کشد تا غرور برباد رفته اش را جمع و جور کند. ⭕️ در این میان، فقط مسعود می داند چه اتفاقی در حال رخ دادن است. استاد، از همه توان و نیروهای شکست ناپذیرش استفاده می کند تا تمرکز علامه را به هم بریزد، و در نگاه این مرد، چیزی است که همه نیروهای استاد را پراکنده می کند و استاد را به ضعف می کشاند. اما چیزی که نمی داند و نمی تواند بفهمد، این است: چرا؟ چرا چشمان علامه، بر تمام نیروهای استاد خط بطلان می کشد؟ چرا؟ آن هم استادی که سالها تلاش کرده تا به اینجا رسیده. سالها اعتصاب کرده و به اینجا رسیده. سالها سختی کشیده تا به این جا رسیده. نظیر این استاد، در تمام چین و ماچین پیدا نمی شود. هیچ مرتاض دیگری تا به حال نتوانسته اورا مغلوب کند. پس این مرد! او چه نیرویی دارد؟ چه طور سالها زحمت استادش را به باد فنا می دهد؟ نکند استادش! نه! امکان ندارد! استاد قطعا محق است! قطعا راه او حق است! پس چرا این مرد؟ 💢🚨 مسعود در همین افکار بود که با صدای فریادی از جا پرید. مرتاض مغلوب شده بود! 🔥 او فریاد می کشید و چنگ بر موها می انداخت که این کیست که می تواند نیروهای مرا دفع کند! چه کرده که می تواند زحمت های مرا بر باد دهد؟😡 شیوخ اهل سنت، سعی می کردند او را آرام کنند و غرور شکسته اش را ترمیم کنند. اما مسعود! او کلاه مرتاضان را کنار دست استاد گذاشته بود، خال هندی اش را جدا کرده بود و از آنجا خارج شده بود. 💞 در راه ، به خودش قول داده بود که ماه شود و از خورشید قدرت علامه، نورانی.... مسعود، در راه، از عمر به باد رفته اش،پشیمان و متاسف بود.... 🌺 @IslamLifeStyles