جنگ و جنگ‌هراسی یک طنز فراگیر در مورد «براندازان» وجود دارد و آن اینکه طی 45 سال استقرار جمهوری اسلامی، در تمام این سال‌ها وعده سرنگونی نظام را ظرف فردا یا چند روز دیگر داده‌اند! مشابه همین طنز در مورد یک جریان سیاسی داخلی وجود دارد؛ البته با کمی تفاوت. آنها طی ۲۶ سال گذشته همیشه ادعا کرده‌اند کشور در آستانه جنگ قرار داشته و آنها سایه جنگ را برداشته‌اند. خرداد ۱۳۷۶ این جریان برای اولین‌بار توانست نامزد مورد حمایت خود یعنی محمد خاتمی را به ریاست جمهوری اسلامی ایران برساند؛ مدتی بعد آنها نامه سرگشاده بلند‌بالایی تهیه کردند و مدعی شدند با حضورشان در قوه مجریه، سایه جنگ از سر کشور برداشته شده است: «به دلايل گوناگون در عرصه سياست خارجي، ايران در انزواي کامل و حتي کشور در معرض تهديد نظامي خارجي قرار داشت [...] اما دوم خرداد 76 همه اين تهديدها را از بين برد.» با این حال تقریبا یک سال بعد، مدعیان دور کردن سایه جنگ از کشور؛ خودشان پیشنهاد جنگ دادند. شهریور 1377 پس از حمله به کنسولگری ایران در مزارشریف و شهادت دیپلمات‌های ایرانی، جلسه شورای عالی امنیت ملی با ریاست محمد خاتمی تشکیل و تصمیم نهائی مبنی بر حمله نظامی ایران به افغانستان گرفته شد. علی ربیعی در غیاب حسن روحانی (دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی که در سفر حج حضور داشت) صورت‌جلسه را در آخرین ساعات پایانی شب تنظیم و تصمیم نهائی شورا را برای اخذ تأییدیه حدود ساعت 2 بامداد به دفتر رهبر انقلاب ارسال کرد. صبح زود، ساعت 7 وقتی او به دفتر کارش برگشت یک نامه روی میزش قرار داشت که مشخص بود از طرف رهبر انقلاب و در ساعت 5 صبح ارسال شده است. نظر رهبر انقلاب واضح بود و نیاز به هیچ تفسیری نداشت: «ما وارد این دام نمی‌شویم.»... ادامه مطلب https://kayhan.ir/fa/news/277921/