: به سربازی در دولت امام زمان علیه‌السلام فکر نکن، به سرداری فکر کن! ✍ هفته‌ی پیش بود، با همان متانت و تواضع همیشگی آمد روبروی من ایستاد و گفت؛ اجازه هست یک سوال بپرسم؟ گفتم بله خواهش میکنم، بفرمایید بنشینید! • تقریبا دو ماهی می‌شود که بعنوان « مدیر بخش تحقیق و توسعه دیجیتال» به ما اضافه شده و هر روز با تیزهوشی (بیش از هر کار دیگری) دنبال کشف قوانین الهی در یک تشکیلات انسانی است تا انتخابها و ارتباطاتش لبخند امامش را به دنبال داشته باشد، و این برای من از هر کاری ارزشمندتر است. • نشست روبرویم و پرسید؛ افراد زیادی درخواست فعالیت جهادی در بخش دیجیتال داده‌اند که هرکدامشان مهارتها و رزومه‌های متفاوت دارند! شما برای من بگویید؛ اولویت در انتخاب همکاران افتخاری در بخش‌های گوناگون چیست؟ مهارتشان یا علاقه و جدیت‌شان؟ • گفتم؛ آقاجان، شما دو دختر دسته گل باهوش دارید و همسری که در مادری واقعا کم نظیر است. دور از جانِ ایشان، به فرض محال تصور کنید همسرتان را امروز نداشتید و مجبور بودید بدون ایشان با این دو فرزند یتیم زندگی بگذرانید. اگر قرار بود همسری را به این زندگی دعوت کنید، اولویت در معیارهای انتخاب‌تان برای این همسر چه بود؟ بی‌درنگ پاسخ داد؛ دخترانم! کسی که آن دو را مادرانه بفهمد، مادرانه دوست بدارد، مادرانه مادری کند.. نه از سر وظیفه! که هر چه برای آنها مادرتر باشد؛ برای من نیز ناخودآگاه عزیزتر خواهد بود.