ا ﷽ ا 🥀 شيخ‏ کشي فرموده: جعفر یکی از شیعیان حضرات که مرثیه می‌گفت، وارد شد بر حضرت صادق علیه‌السلام، هنگامي که زيد شحام و جمعي از شيعيان کوفه حاضر بودند، حضرت او را نزديک طلبيد و به او فرمود: شنيده‏ ام در مرثيه حضرت امام حسين علیه‌السلام شعر مي‏گويي، و نيکو مي‏گويي. 🥀 عرض کرد: آري، فدايت شوم... فرمود: بخوان. او خواند، و امام صادق علیه‌السلام و حاضرين گريستند، و اشک چشم امام علیه‌السلام به صورتش جاري شد... 🥀 سپس فرمود: اي جعفر! به خدا سوگند، ملائکه مقربين در اينجا حاضر بودند و اشعار تو را، براي امام حسين علیه‌السلام، شنيدند و گريستند، چنان که ما گريستيم، بلکه بيشتر؛ و خداوند واجب گردانيد براي تو بهشت را در اين ساعت به تمامه، و تو را آمرزيد. 🥀 سپس فرمود: مي‏خواهي زيادتر بگويم؟! گفت: آري، اي آقاي من... 🥀 فرمود: هر کس براي امام حسين علیه‌السلام شعري بگويد؛ و بگريد، و بگرياند، خداوند بهشت را بر او واجب مي‏گرداند. و او را مي‏آمرزد. 📕 رجال کشي، صفحه ۲۴۶