الهی به مردان مجلس قسم به خمیازه و خواب و فس فس قسم به آن ناسزاهای خوش آب و رنگ به مشت و لگد موکشی‌ها و چنگ به آتش که سر می‌کشد در کلاس نماینده اما ندارد حواس شرر میزند شعله‌های سیاه نینداخت مسئول ما یک نگاه به دعوای از بیخ و بن زرگری سر مشکلات زری و پری به لفظ نماینده‌ی مملکت عجب بهره‌ای می‌برد از لغت موجه کند کار خود از اساس که اینجا نشد می‌روم در کلاس که تقطیع کرده یکی ماجرا گُهر گفتم و «ر» شد از آن سوا فقط مانده از مدرسه خاک و دود یکی بود و برد و یکی هم نبود خدایا به اجداد پاکان قسم که آتش نزد خوابشان را بهم فقط حسنشان گفتم و از قضا بریدند آن را به جان شما مُقطّع شده شعر در بین راه وگرنه شما خوب هستید و ماه سحر بهجو ═════🇮🇷════ @JANGEFARHANG