❇️ «عقوق والدين» (ناراحتی پدر و مادر) از گناهان کبیره عقوق والدین است. از پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله چنین رسیده است که از هر گناه کبیره بزرگ‌تر شرک به خدا و عقوق والدین است و نیز از گناهانی است که در قرآن مجید و احادیث صحیحه بر آن وعده عذاب داده شده است. ... 🔻پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود از آزردن والدین بپرهیزید به درستی که بوی بهشت از هزار سال راه استشمام می‌شود، ولی عاقّ والدین و قاطع رحم (کسی که صله رحم را ترک کند) آن را نمی‌یابند. از همان حضرت روایت است که فرمود کسی که پدر و مادر خود را به خشم در آورد، خدای را به غضب در آورده است. و همچنین فرمود کسی که والدین خود را بیازارد مرا اذیت کرده و کسی که مرا بیازارد خدای را آزرده؛ و آزارکننده خدا ملعون است. و همچنین فرمود عاقّ والدین هر عملی که می‌خواهد بجا آورد، هرگز داخلبهشت نخواهد شد. 🔻و نیز پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود سه طایفه‌اند که در روز قیامت خداوند با ایشان سخن نمی‌فرماید و نظر رحمت به آن‌ها نمی‌کند و ایشان را پاک نکرده و از برای آنها عذاب دردناکی است؛ ایشان: 1⃣ شراب‌خواران و 2⃣ تکذیب‌کنندگان به قدر الهی و 3⃣عاق والدین‌اند. 🔻عاق والدین آمرزیده‌شدنی نیست و کافی است در شقاوت عاق والدین که جبرئیل (ع) بر او نفرین فرمود. هر که پدر و مادر یا یکی از آن‌ها را درک کند و او را از خود خشنود نسازد، آمرزیده مباد و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بر نفرین جبرئیل آمین گفت. و از حضرت صادق علیه‌السلام مروی است که فرمود ملعون است ملعون است کسی که والدینش را بزند و کسی که آزار به آن‌ها رساند. 🔻نماز عاق پذیرفته نیست. از حضرت صادق علیه‌السلام است کسی که به پدر و مادرش از روی غیظ بنگرد در حالی که والدین بر او ستم کرده باشند، خداوند نماز او را نمی‌پذیرد؟ چه رسد به آنکه در صورتی که والدین نیکوکار باشند؟ 🔻رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بر بالین جوانی که در احتضار بود، حاضر گردید. آن حضرت کلمه شهادت را به او تلقین فرمود؛ لیکن جوان نتوانست بگوید. پرسید آیا مادر دارد؟ زنی که نزد او بود عرض کرد بلی! من مادر او هستم! فرمود آیا بر او غضبناکی؟ گفت آری شش سال است با او حرف نزده‌ام. پس آن حضرت خواهش فرمود از او راضی شود؛ مادر به خاطر آن حضرت از جوان درگذشت. زبان آن جوان به کلمه توحید باز شد. حضرت به او فرمود چه می‌بینی؟ گفت مردی سیاه و زشت‌رو، بدبو، مرا رها نمی‌کند. حضرت جمله‌ای یادش دادند! خواند و عرض کرد می‌بینم مردی سفیدرنگ، خوش‌رو، خوش‌بو و خوش‌منظر رو به من آورد و هیولای مهیب اولی از من دور شده! فرمود: همان جمله را تکرار کن. پس از آن گفت آن هیکل موحشه به‌کلی محو گردید. پس آن حضرت شاد شد و فرمود: خدا او را آمرزید. آن گاه جوان از دنیا رفت. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (قسمت ۱۲ و ۱۳) 📚 کتاب گناهان کبیره (شهید آیت‌الله دستغیب)