درسهایی از حضرت زهرا (سلام الله علیها) 6⃣2⃣ 💎 خدیجه به او گفت: از این نمی گریم، ولی یک دختر در شب زفاف به مادر نیاز دارد که سرّش را با او در میان بگذارد ودر برآوردن نیازهایش از او یاری جوید و فاطمه نوجوان است و می ترسم در آن هنگام کسی نباشد تا امور او را بر عهده گیرد. گفتم: خانم! نزد تو با خدا پیمان می بندم که اگر تا آن هنگام زنده ماندم جای تو را در ادای این مهم پر کنم. چون آن شب رسید پیامبر دستور داد همه زنان خارج شوند. همه زنان خارج شدند مگر اسماء. پس همین که پیامبر خواست بیرون رود سایه مرا دید و پرسید. تو که هستی؟ عرض کردم:اسماء بنت عمیس. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود مگر نگفتم همه زنان بیرون روند؟گفتم:آری،یا رسول الله و نمی خواهم خلاف دستور شما عمل کنم ولی به خدیجه قول داده ام. من با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم صحبت کردم و او گریست. و در حق من دعا کرد. ادامه دارد... اَللّٰــــھُҐَ عَجَّل لِوَلیِــڪَـ اَلْᓅَرَجْ╰⊱⊱╮╰⊱⊱╮๛لا Ґ╰⊱╮╰⊱⊱╮ @azghadirtazohor_313