حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
﷽؛ شعر کودکانه 💕 یک روز که پیغمبر ، از گرمیِ تابستان  همراه علی می‌رفت ، در سایه ی نخلستان  دیدند که زنبوری ، از لانه ی خود پَر زد  بر دامن پیغمبر ، آهسته فرود آمد  بوسید عبایش را ، دور قدمش گردید   بر خاک کف پایش ، صد بوسه ی دیگر زد  پیغمبر از او پرسید : آهسته بگو جانم طعم عسلت از چیست ؟ هر چند که می‌دانم !  زنبور جوابش داد : چون نام تو می‌گویم  گُل می‌کند از نامت ، صد غنچه به کندویم  تا یاد تو را هر شب ، چون گُل به بغل دارم هر صبح که برخیزم ، در سینه عسل دارم  از قند و شکر بهتر ، خوشتر ز نبات است آن  طعم عسل از من نیست ، طعم صلوات است آن 💕 صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجّت الاسلام والمسلمین سیّد شمس الدّین جوانمردی لنگرودی 🌐