تنها خاطره ام از بارون مربوط به دانشگاهه. عینکم خیس شده بود رسیدم دانشگاه، جلو در کلاس عینک رو برداشتم همه چی تار می دیدم و رفتم تو کلاس وبه استاد سلام کردم نشستم وعینکم رو پاک کردم تا زدم به چشمم کلاس از خنده منفجر شد همه خانوم بودن وکلاس تنظیم خانواده بود. بعدش ترک تحصیل کردم! 😂😂