شب ، تبسّم های ماه بی تبسّم را بپوشاند باد فریادش نشاط فصل سوم را بپوشاند در خراسان ، شاه ایران می خرد حتی گدایان را خواهرش مرهم شود غم های مردم را بپوشاند با طهارت وارد ابیات باید شد ولی از لطف آبروی بی وضو را، بی تیمم را بپوشاند کوچه کوچه پرچم مشکی کنایه وار می گوید اشک ، سیمای غریب شمس هشتم را بپوشاند داغ مادر را به یاد آورد ، وقتی داغ خواهر دید روضه ای تکرار شد دنیا ترنّم را بپوشاند چادری که خاک هایش تربت آل عبا می شد سوخت اما در مسیری که تحکّم را بپوشاند می رسد لبیک آن در خواست از پشت در آخر می رسد شاعر به جایی که تجسّم را بپوشاند محمداسماعیل بیکی شورکی @fahome