سایه پدر
آنکس که مرا سایه سر بود پدر بود
در دیده مرا نور بصر بود پدر بود
در سینه اگر بود مرا سوزی و دردی
آنکس که سراپای شرر بود پدر بود
در ظلمت و تاریکی جهلم به جوانی
آنکس که مرا شمس وقمر بود پدر بود
پروانه پر سوخته شمع حسینم
آنکس که ز من سوخته تر بود پدر بود
عمری به خدا عاشق زهرا و علی بود
آنکس که مرا زینت و فر بود پدر بود
دیدم به عزا خانه سالار شهیدان
آنکس که بر او دیده تر بود پدر بود
رفت از کف من گوهر نایاب وجودش
آنکس که مرا سایه سر بود پدر بود
هجران پدر:
ای پدر دیده بسویت نگران است هنوز
غم نادیدن تو بار گران است هنوز
دل ز هجران تو در بحر الم غوطه ور است
دیده از دوری رویت نگران است هنوز
دیگران از غم مرگ تو کنند اه وفغان
هم صدا ناله من با دگران است هنوز
جان بی صبر و قرارم به هوایت شب وروز
هم چو مرغان هوا در طیران است هنوز
خود برفتی ز جهان کی برود اثارت
نگران در غم تو پیر وجوان است هنوز
ای پدر خاک لحد منزل وماوای تو شد
اشک جاری ز دو چشم پسران است هنوز
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️