پدر
همیشه مونس و یاروم پدر بود
به وقت رنج غم خواروم پدر بود
چو پروانه اگه بال و پرم سوخت
ولی شمع شب تارم پدر بود
ای دل ای دل ای دل ای دل
منم آنکه پدر رفته ز دستش
منم آنکه پدر رفته ز دستش
دعایش میکنم تا زنده هستم
میگفت یکی که از تب هجران جگرم سوخت
از آتش این داغ ز پا تا به سرم سوخت
از آمدن باد خزان من چه بگویم
کز بی خبری آمد و باغ و شجرم سوخت
https://eitaa.com/Kanal_tarhimkhani66