درعزای عالم ربانی یا روحانی وارسته
➖➖➖➖➖➖➖➖➖✔️✔️✔️
دلم خون است وبر لب نغمهٔ غم
فراقش نوحه خوانم دیده پرنم
عزای عالم و فرزانه دارم
به هجران آه و ناله گشته کارم
بمیرد عالمی پاک در زمانه
خورَد لطمه ز مرگش در میانه
زمرگش دین ضرر بیند بدوران
چنین سلمه نباشد سهل و آسان
که عالم خدمتش بر دین مزید است
مدادش افضل از خون شهید است
بگویم هرچه از عالم عزیزان
نگردد زره ای از کارجبران
چراغ و رهنما بر ماست عالم
نشان و آیت از الله است عالم
از آن روزی که رحلت کرد زدنیا
شکسته قلب و غم شد همدم ما
خدائی مَرد و دلسوز و فدا کار
تمام عمر را کرد وقف و ایثار
دلت پر بود ز ایمان در ره یار
همیشه کرده ای خیرات و ایثار
زنسل عالم و خود مرد علم است
وجودش پر عطوفت پر ز حلم است
اگرچه رفتی و دل گشته زارت
خدا را شکر بجا ماند یادگارت
برای دین زحمتها کشیدی
زلذتهای دنیا دل بریدی
جوادی و ز نامت خیر و جود است
ترا عشق خلایق تار و پود است
اگرچه داغ تو بر سینه ماست
به دل آذر مصیبت های مولاست
ترا با عزّ وناز خاکت سپردند
محبین از برایت غصّه خوردند
ولی در کربلا فرزند زهرا
سرش بر نیزه کردند قوم اعدا
جوانانش به خون آغشته گشتند
یکایک پیش چشمش کشته گشتند
جدا کردند زتن بازوی عباس
زدند تیر جفا بر آن گل یاس
علیّ اکبرش آن ماه پاره
شده جسمش به شمشیر پاره پاره
علیّ اصغرش از نوک پیکان
بروی دوش بابا داده او جان
نکردند شرم از روی پیمبر
اسیری برده اند آل مطهر
(صفا )بس کن که دلها غم گرفته
عزای سرور عالم گرفته
شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی