سر مزار# مادر
دو چشمی ای فلک پر آب دارم
دلی پر غصه و بیتاب دارم
چرا چون مرغ شب از دل ننالم
که اینجا مادری در خواب دارم
بود اینجا مزار مادر من
فروغ دیده ی پر اختر من
چو نی می نالم و می گریم هر دم
که شد در خاک پنهان مادر من
بیامدم به کنار مزارت ای مادر
که ساعتی بنشینم کنارت ای مادر
دلم ز هجر تو خون گشت و از بصر جاری
ز اشک دیده کنم تر مزارت ای مادر