_ امام زمان (عج) دشتی خوانده شود دلم تنگ است یارم برنگشته خوشی روزگارم بر نگشته چه خاکی بر سرم باید بریزم که صاحب اختیارم برنگشته از او شرمندگی تقدیر من شد نبودم سربه راهش! پیر من شد دوباره توبه هایم را شکستم نیامد بازهم تقصیر من شد لبم با او دلم با دیگران است زمان ما زمان امتحان است شفای زخم سینه کی میاید قد زهرا ز هجرانش کمان است زمین خوردم عصای من کجایی تمامی دعای من کجایی غریبم بین این مردم غریبم نگار آشنای من کجایی بیا دل را ازین غصه رها کن میان نافله من را دعا کن بیا و اربعین سینه زنان را پیاده راهی کربلا کن بیا آرام جان ما تو باشی دوباره همزبان ما تو باشی همه مایین پا جمعیم امشب بیا تا روضه خوان ما تو باشی .