خبرنگاران و برخی مردم محلی از روستاهای اطراف مشغول تماشا بودند... مأمورین نیروی انتظامی و راه آهن هم خودشان را رسانده بودند. درست در همان ساعات، ترکیبات شیمیایی ایجاد شده از آب و مواد شیمیایی داخل واگن ها باعث یک انفجار عظیم می شود... انفجاری معادل ۱۸۰ تن ماده تی ان تی... محلی که قطار قرار داشت یک گودال عظیم ایجاد می شود و اجزای بدنه قطار تا کیلومترها به اطراف پرت میشود... ۳۵۰ نفر در این حادثه جان میدهند... اجساد برخی از آن‌ها هرگز پیدا نشد... حاج ابراهیم پیروی، یعنی پدر خانم من که جانباز و رزمنده هشت سال دفاع مقدس و مسئول حراست راه آهن خراسان بود، دیگر هرگز از آن محل بازنگشت... او به جمع شهدای مفقودالاثر پیوست و آسمانی شد... او به نزد رفقای شهیدش رفت... این بزرگترین شوک وارد شده به من در آن زمان بود. اصلا فکرش را نمیکردم که چنین اتفاقی رخ دهد... برایم عجیب بود؛ آقای پیروی دقیقاً دو سه روز قبل از این ماجرا، از شهادتش خبر داد و به همه اطرافیان گفته بود... همانطور که به من خبر داده بود، وصیت نامه اش را در دفتر کارش پیدا کردم... آنجا هم به این ماجرا اشاره کرده بود. خدایا شهدا مگر چه میدانند؟!!! دو روز بعد از این حادثه، کمیته تحقیق در مورد شهدای این حادثه خبر دادند که برخی اجزای پیکرها شناسایی شده... وقتی خانواده ما به آنجا مراجعه کردند، تنها چیزی که از ایشان پیدا شد، یک برگه نیم سوخته کوچک از قبض های مربوط به خادمی حرم امام رضا علیه السلام بود که روی آن نوشته شده بود: ابراهیم پیروی...! ایشان به آرزویش رسید. به جای بدن، لباس رزم او که آثار ترکش و خون مجروحیت همان جریان ملاقات با امام زمان علیه السلام بر آن به یادگار مانده بود؛ بنا به وصیت خودش در حرم امام رضا علیه السلام دفن شد... جالب است که ایشان همواره آیه ۵۷ سوره نجم را تکرار می کرد تا یاد مرگ را فراموش نکند... وقتی کتاب "با بابا" به چاپ رسید، آقای پیروی را در یک سحر، در عالم خواب و رویا مشاهده کردم... او با حالت اعتراض آمیزی به من گفت: آقا مصطفی! چرا مردم در مشکلات و گرفتاری هایشان به ما شهدا مراجعه نمیکنند؟!مگر نمیدانند که ما شهدا اینقدر در پیشگاه خدا مقام داریم که می توانیم گره از مشکلات مردم دنیا باز کنیم. ولی نمیدانم چرا مردم به زنده بودن ما یقین ندارند...! داستانهای زیباو تأثیر گذار https://eitaa.com/joinchat/2162622656C7d14b265ef @KanaleDastan https://eitaa.com/KanaleDastan داستان های تربیتی داستان های بلند و کوتاه https://eitaa.com/joinchat/301006916Cad88331e14 ارتباط با ادمین؛ @valayat