اویاما در سن 23 سالگی ایجی یوشی کاوا (Eiji Yoshikawa)، نویسنده ی رمان "موساشی " (Musashi) را ملاقات کرد، که این رمان بر اساس زندگی و شاهکارهای مشهورترین سامورایی ژاپن بود. هر دوی رمان و نویسنده اش به اویاما کمک کردند تا راه و رسم سامورایی (بوشیدو) را یاد بگیرد. در همان سال، او به کوهستان مینوبو در استان چیبا رفت، همان جایی که موساشی (مشهورترین شمشیرباز ژاپنی) سبک نیتو ریو (Nito-Ryu) شمشیربازی را ابداع کرد.  اویاما فکر می کرد آنجا مکانی مناسب برای شروع سختی های تمرینی است که برای خودش برنامه ریزی کرده بود. علاوه بر این ها، او نسخه ای از کتاب یوشی کاوا را به خود به آنجا برد. شاگردی به نام یاشیرو نیز با او همراه بود.   تنهایی نسبی (دوری از اقوام و خویشان) به شدت احساس شد. یاشیرو بعد از 6 ماه به طور مخفیانه در طول شب فرار کرد. برای اویاما سخت تر شد، کسی که بیشتر از همیشه می خواست به تمدن برگردد. شو نی چو برایش نامه نوشت و بهش گفت که برای خلاص شدن از این میل شدیدش، باید یکی از ابرو هایش را بتراشد. مطمئنا او دوست نداشت کسی او را به این شکل ببیند. این گفته و حرف های تکان دهنده ی دیگر اویاما را به ادامه مسیرش متقاعد کرد و تصمیم گرفت تا قوی ترین کاراته کای ژاپن شود.   با این حال،  به زودی حامی اش به او اطلاع داد که او دیگر قادر به پشتیبانی اش نیست و درنتیجه، او بعد از 15 ماه مجبور شد به انزوایش پایان دهد.   چند ماه بعد، در سال 1947، ماس اویاما در اولین مسابقات ملی هنرهای رزمی ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم در بخش کاراته برنده شد. با این حال، او هنوز احساس کمبود می کرد، چون سه سال انزوایش را تکمیل نکرده بود. سپس او تصمیم گرفت زندگیش را کاملا وقف راه و روش کاراته (کاراته دو)  کند. بنابراین دوباره شروع کرد، این بار در کوهستان کیوزومی (Kiyozumi) در همان استان چیبا تمرین می کرد. این مکانی که انتخاب کرده بود، از لحاظ معنوی محیطی بسیار نشاط آور بود.   این بار، تمریناتش افراطی بود. 12 ساعت در روز، بدون هیچ روز تعطیلی در هفته، ایستادن زیر آبشار (خصوصا در زمستان)، شکستن سنگ های رودخانه با دستهایش، استفاده از درخت ها به عنوان تخته ماکی وارا (کاراته کاها از آن برای تمرین ضربه استفاده می کنند، همانند کیسه بوکس )، روزی صد بار با سرعت بالا پریدن از روی گیاهان کتان در حال رشد. به علاوه، تمرینات هر روزشان شامل یک دوره ی مطالعاتی از ادبیات باستان هنرهای رزمی، ذن و فلسفه بود. بعد از 18 ماه اعتماد به نفس وی کامل شد و قادر به کنترل زندگیش شد. هرگز دوباره آنقدر زیاد تحت تاثیر جامعه ی اطرافش قرار نگرفت.   گاوهای نر، حریفان و دست خدا   در سال 1950، ماس اویاما، بنیانگذار سوسای، سنجش و نمایش قدرتش را با مبارزه با گاو های نر شروع کرد. به طور کلی، او با 52 گاو جنگید که سه تا از آنها را بلافاصله کشت، و 49 تای دیگر که شاخ داشتند را با ضربات چاقو مانند دست از پا درآورد. در واقع، همه ی این مبارزه ها برای او آسان بود. اویاما از به خاطر آوردن اولین مبارزه اش را با یک گاو عصبانی لذت می برد. در سال 1957 در سن 34 سالگی، در مکزیکو نزدیک بود کشته شود، وقتی یک گاو نر ازش انتقام گرفت و با شاخ او را درهم درید. اویاما هر طور شده گاو را از خود دور کرد و شاخ هایش را شکست. او شش ماه برای بهبود زخم کشنده اش بستری و زمین گیر شد. اگرچه امروزه، گروه های حمایت از حقوق حیوانات در مورد این نمایش ها بیاناتی دارد، علی رغم اینکه این حیوانات تاکنون نیز قربانی شده اند.   او در سال 1953، به مدت یک سال برای نمایش زندگی کاراته اش روی ایستگاه های تلویزیون ملی به آمریکا سفر کرد. در طول سال های بعدی، در نتیجه ی مبارزه با 270 رقیب مختلف، همه ی آنها را شکست داد که اکثریت آنها را با یک ضربه ی مشت از پا درآورد. هیچ مبارزه ای بیشتر از سه دقیقه طول نکشید، و اغلب به ندرت بیشتر از چند ثانیه طول کشیده بودند. اصول مبارزه اش ساده بود. او به "دست خدا" ملقب بود و مظهر زندگی جنگجویان ژاپنی بر اساس قاعده ی کلی " آیچی گیکی هیساتسو ( Ichi geki, Hissatsu) به معنای "تنها یک ضربه برای کشتن حریف کافی است" بود. این قاعده برای او هدف اصلی تکنیک کاراته بود.   دوجوی اویاما اویاما در سال 1953، اولین دوجویش را در منطقه ی میجی رو (Mejiro ) در توکیو افتتاح کرد. در سال 1956، اولین دوجوی واقعی در یک استودیوی رقص ورزشی پشت دانشگاه ریکیو (Rikkyo )، که 500 متر با دوجوی هونبو (honbu ) کنونی درژاپن فاصله دارد، افتتحاح شد. این دوجو در سال 1957، به جز افرادی که به دلیل سختی تمرینات آنجا را ترک کردند، 700 نفر عضو داشت.   هنرآموزان زیادی از سبک های دیگر برای آموزش به اینجا (برای کومیته جیسن یا مبارزه ی فول کنتاکت) آمدند. یکی از مربیان اصلی به نام کنجی کاتو گفته است که آنها مبارزان سبک های دیگر را مشاهده می کردند و هر