کلاس چرا حجاب
💝جای "شهید چمران" خالی.. که یه روسری 🛍به همسر لبنانی اش، غاده جابر، هدیه داد و گفت: بچّه‌های یتیم خا
💝جای "شهید چمران" خالی.. که یه روسری🛍 به همسر لبنانی اش، غاده جابر، هدیه داد و گفت: بچّه‌های یتیم خانه دوست دارند شما رو با حجاب ببینند.☘ غاده با فرهنگ اروپایی بزرگ شده بود.حجاب درستی نداشت اما دوست داشت جوردیگری باشد، دوست داشت چیز دیگری ببیند غیر از این بریز و بپاش‌ها و تجمّل‌ها، او از این خانه که یک اتاق بیشتر نیست و درش همیشه به روی همه باز است خوشش می‌آید. بچّه‌ها می‌توانند هر ساعتی که می‌خواهند بیایند تو، بنشینید روی زمین و با مدیرشان گپ بزنند. مصطفی از خود او هم در این اتاق پذیرایی کرد و غاده چقدر جا خورد وقتی فهمید باید کفش‌هایش را بکند و بنشیند روی زمین! به نظرش مصطفی یک شاه کار بود، غافل کننده و جذّاب. یادم هست در یکی از سفرهایی که به روستا‌ها می‌رفت همراهش بودم. داخل ماشین هدیه‌ای به من داد، اولین هدیه‌اش به من بود و هنوز ازدواج نکرده بودیم. خیلی خوشحال شدم و‌‌ همان جا بازکردم دیدم روسری است، یک روسری قرمز با گلهای درشت.🛍🌺🍃🌺🍃 من جا خوردم، امّا او لبخند زد و با شیرینی گفت: بچّه‌ها دوست دارند شما را با روسری ببینند. از آن وقت روسری گذاشتم و مانده..❤️ من می‌دانستم بچّه‌ها به مصطفی حمله می‌کنند که چرا شما خانمی را که حجاب ندارد می‌آورید موسّسه، امّا برایم عجیب بود که مصطفی خیلی سعی می‌کرد، خودم متوجّه می‌شدم، مرا به بچّه‌ها نزدیک کند. می‌گفت: ایشان خیلی خوبند. اینطور که شما فکر می‌کنید نیست. به خاطر شما می‌آیند موسّسه و می‌خواهند از شما یاد بگیرند ان شاالله خودمان بهش یاد می‌دهیم. نگفت این حجابش درست نیست.. مثل ما نیست.. فامیل و اقوامش آن چنانی‌اند.. این‌ها خیلی روی من تآثیر گذاشت.. او مرا مثل یک بچّه کوچک قدم به قدم جلو برد به آورد..👌✨ نه ماه. نه ماه زیبا با هم داشتیم و بعد با هم کردیم.💞 البته ازدواج ما به مشکلات سختی برخورد.. 🌺 eitaa.com/Kelasecherahejab