ا❁﷽❁ا 📜آمده بود خانه امام هادی. امام خوش آمد گفت. فرمود: کیسه‌ای طلا به تو بدهم یا بشارت شرافت ابدی؟ گفت: پول نمی‌خواهم. بشارت بدهید. فرمود: تو را به پسری بشارت می‌دهم که پادشاه شرق و غرب عالم خواهد شد. زمین را از عدالت آکنده می‌کند بعد از آنکه پر از ظلم شده باشد. نرجس سرخ شد. سرش را انداخت پایین. با شرم پرسید: پدر این پسر؟! شنید: پسرم حسن. همان کسی که خوابش را دیدی. همان که جدم رسول خدا در عالم خواب تو را از عیسی مسیح برایش خواستگاری کرد. ♻️برگرفته از: 📙 🖋 ا🛒خرید: 🔗https://ketabejamkaran.ir/2920 📗📗📗📗📗 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran