خاطره سفر به کربلا وقتی چهارشنبه ۱۵ تیر۱۴۰۱ تو فرودگاه بغداد نشستیم از اونجا تا خود شهر بغداد مدام عکس حاج قاسم و ابومهدی روی در و دیوار شهر بود. اینجا تو کربلا هم وقتی یه سر به کتاب فروشیاش زدم،دیدم خیلی از کتابا،کتابهای امام خمینی و رهبر و شهید مطهری و علمای ایرانه. سردر خیلی از مغازه هایی هم که وسایل متبرک مثل پرچم و تسبیح میفروختن، تابلو فرشای حاج قاسم و رهبر زیاد بچشم میخورد،وقتی از فروشنده قیمتشو پرسیدم،با تکه کنده به زبون فارسی میگفت این تابلوهامون بیشترین فروش رو داره و ما اونو برای عزیزانمون میخریم. تو این چند روز رفتم پیش برخی ملیتهایی که برای زیارت اومده بودن، مثل بحرینا، پاکستانیا ، هندیا و یا خود عراقی ها، تا اسم رهبر رو جلوشون میبردم دستشونو میزاشتن روی سرشون و بشدت احترام میکردند وبخاطر اینکه من ایرانیم ازم طلب دعا داشتند. آدم اینا رو که میبینه تازه میفهمه برعکس آمریکایی ها و اروپایی ها که میخوان با زور ملتها رو تسخیر کنند،اما امام و رهبر ما باعشق قلبهای ملتها رو تسخیر کردند. این یعنی اینکه جنس وجودی امام و جنس وجودی رهبر در استمرار همون راه انبیا و راه ائمه اطهاره. واقعیت داستان کربلا اینه که یزید میخواست نام امام حسین رو محو کنه،اما نام امام عالم گیر شد وامروز امریکا و اسرائیل و نوچه هاش مثل صدام و منافقین میخواستند و میخوان ایران و ولایت فقیه نابود بشه و تمام تلاششون رو میکنن تا رهبر انقلاب رو تخریب کنند اما واقعیت امر اینه که نام سید علی قلوب ملتها رو در نوردیده و این خودش نشونه ی نزدیکی ظهور ولی خداست. امیدوارم من از قافله عقب نمونم.....