✅ به نام خدای منان ✅ حواست هست؟! خیلی وقت است دلم برای یک چیز تنگ شده است.! دوست دارم از دستش بگیرم، آنهم نه یکی، بلکه چند تا!! حتی دوست دارم دستش را ببوسم. خدا بگم چکارت کند کرونا؟ «الهی مُردشورت رو ببرن.» همیشه منتظر رسیدن این روزها بودم. دلم به همین ایام خوش بود. برای خوردن چای روضه شهید دشت نینوا با وضو و با نیت وارد مجلس می شدم. من که همیشه دنبال مال دنیا بودم و وقتم را تلف نمی کردم، با جان و دل پای موکب عزاداران، ترمز می کردم. برای خوردن چای تو وقتم را خالی می کردم.! حواست هست؟ امسال شکنجه روحی شدم. نه موکبی دیدم، نه چای و نه دست کسی که چای را تعارف می کرد! اما امسال فهمیدم تشنگی یعنی چه؟ تازه می فهمم گرسنگی یعنی چه؟ تازه می فهمم خیلی از گریه هایم بخاطر قیمه ظهر عاشورا بوده.!! ای حسین فاطمه (ع)! امسال فهمیدم چقدر از تو دور هستم.! با ماسک، با دستکش، با فاصله اجتماعی، فکرم مشغول بود. دائم به فکر فرار از کرونا بودم. امسال فهمیدم که برای تو، باید فکرم را هم خالی کنم.! امسال با مانع، برایت اشک ریختم.! اشک هایم تقدیم به تو ای قتیل العبرات! اشک هایم را مانند خودت که خون گلوی علی اصغر را به آسمان فرستادی، برای خدا می فرستم، باشد که حتی قطره ای از آن به زمین برنگردد.!! ✍ جواد حاجی اکبری 🗓 محرم ۹۹ش ✏️ @medademan ┄┅═❁🏴ا🇮🇷ا🏴❁═┅┄ ✅@KhabarogArdakan •┈•••✾•خَبَرُگ اردکان•✾•••┈•