خاطره ایی از شهید:
من از عوض چند سالی بزرگتر بودم، او به من خیلی وابسته بود. وقتی برای کار به روستای دیگری رفته بودم، عوض هم به دنبال من آمد، به او گفتم که چرا پیش پدر و مادر نمیمانی، گفت میخواهم پیش تو باشم و همیشه در کارها نصیحتش میکردم اما خودم دریافته بودم که او اصلا نیازی به نصیحت ندارد و خیلی از کارهایش را بهتر از من انجام میدهد و همیشه میگفت که میخواهد مثل من باشد اما حالا من دوست دارم که همانند او باشم.
شهید عوض سالاری سردری
کمیته مرکزی خادمین شهداء استان هرمزگان
https://eitaa.com/khademin_hrm