🖊 این نحو تالیف علمی، در تهذیب باطن تاثیری ندارد...اخلاق باید اینگونه باشد...📖 💠 ...حتّی علماء اخلاق هم که تدوین این علم کردند، یا به طریق علمی ـ فلسفی‌ ‌بحث و تفتیش کردند مثل کتاب شریف ‌《 》محقق بزرگ‌ ‌《ابن مسکویه》 وکتاب شریف ‌《 》‌ تالیف حکیم متالّه وفیلسوف‌ متبحِّر افضل المتاخّرین نصیرالملّة والدّین ـ قدّس الله نفسه الزکیّة ـ و بسیاری‌ ‌از ‌[‌قسمتهای‌]‌ کتاب ‌《 》‌ 《غزالی》‌ ـ و این نحو تالیف علمی را در‌ ‌تصفیۀ اخلاق و تهذیب باطن نیست، اگر نگوییم اصلاً و راساً نیست‌ ‌ـ و یا از قبیل تاریخ الاخلاق است ـ به اصطلاح نویسنده ـ که مشتمل بر قصص و‌ ‌حکایات و اَمثال و وقایع است، که صَرف وقت در آن انسان را از باز‌ ‌می دارد. ♨️ کتاب ‌«احیاء العلوم»‌ که تمام فضلاء او را به مدح و ثنا یاد می کنند و او را بدء و‌ ‌ختم علم اخلاق می پندارند‌‌، به نظر نویسنده در اصلاح اخلاق و قلع مادۀ‌ فساد و تهذیب باطن کمکی نمی کند، بلکه و زیادی شعب‌ ‌علمیّه و غیر علمیّه آن و نقلهای بی فایدۀ راست و دروغ آن انسان را از مقصد‌ ‌اصلی باز می دارد و از تهذیب و تطهیر اخلاق می اندازد. ✴️ بالجمله،‌ به نظر قاصر، اخلاق علمی و تاریخی و همین طور تفسیر ادبی و علمی‌ ‌و شرح احادیث بدین منوال از مقصد و مقصود دور افتادن و تبعیدِ قریب نمودن‌ ‌است. نویسنده را عقیده آن است که مهم در علم اخلاق و شرح احادیث مربوطۀ‌ ‌به آن یا تفسیر آیات شریفه راجعۀ به آن، آن است که نویسندۀ آن با و ‌و و و و یادآوری کردن، هر یک از مقاصد خود را در‌ ‌نفوس جایگزین کند. و به عبارت دیگر، کتاب اخلاق، موعظۀ کتبیّه باید باشد و‌ ‌خود کند دردها و عِیبها را، نه آن که نشان دهد. ❌‌ ریشه های اخلاق را فهماندن و راه علاج نشان دادن، یک نفر را به مقصد نزدیک‌ ‌نکند و یک قلب ظلمانی را نور ندهد و یک خُلق فاسد را اصلاح ننماید. کتاب‌ ‌اخلاق آن است که به مطالعۀ آن، نفس قاسی نرم، و غیر مهذّب مهذّب، و ظلمانی‌ ‌نورانی شود؛ و آن، به آن است که عالِم در ضمن راهنمایی، راهبر و در ضمن ارائۀ‌ ‌علاج، معالِج باشد و کتاب، خود، باشد نه . 💠‌طبیب روحانی باید کلامش حکمِ دوا داشته باشد نه حکم نسخه. و این کُتب‌ ‌مذکوره هستند نه دوا، بلکه اگر جرات بود می گفتم: «نسخه بودن بعضی از‌ ‌آنها نیز است»، ولی از این وادی صرف نظر کردن اولی است. ⚜شرح جنود عقل و جهل/ص۱۲-۱۰ ✴️✴️✴️✴️کانال خانه طلاب جوان🔰🔰🔰🔰 @khaneTolab