🌟💐🌟💐🌟💐
💐🌟💐🌟💐
🌟💐🌟💐
💐🌟💐
🌟💐
💐
💐
قسمت دوم 🌟
🔱
داستانهاى_هزار_و_یک_شب_دربار
👑
محمد رضا از ارنست پرون میخواد که این دختر رو راضی کند و او را به اتاقش ببرد.
✔️ارنست پرون کی بود ؟چی شد که از نظافتچی مدرسه به دوستى با شاه ارتقا پیدا کرد ؟!
اینجا بخونید 👇👇👇
https://eitaa.com/Kharej_iran/3434
🔱 این رابطه با دختر جوان شکل گرفت و پس از مدتی یک روز محمدرضا به اتاق حسين ميرود و مي گويد:
_ باهات کار مهمی دارم
🔱هنگامی که حسين به اتاق محمدرضا ميرود ، مي بيند مستخدم زیبا در گوشه ای نشسته و با دستمال اشکش را پاک میکند. محمدرضا مي گويد:
_ به مشکل برخوردم
حسين متعجب نگاهش مبكند .محمدرضا مى گويد:
_ با این خانوم تماس داشتم و حالا این خانوم میگه بارداره ❗️
👑محمدرضا مضطرب بود و ميگفت :
_اگر رضاشاه بفهمه پوست کله ام رو می کنه 😱
🔱دختر جوان گريه ميكرد و مى گفت:
_ مشکل من دوتاست. اول اینکه اگر مدیر بفهمه منو اخراج می کنه و دوم اینکه من باید این بچه رو از بین ببرم😳
🔱 حسين طبق معمول هميشه مجبور بود به جاى محمدرضا فكركند،محمدرضا می گفت:
_این مشکل را باید طوری حل کنیم که خبر به گوش شاه و درباریان نرسه
🔱 حسين كمى فكر مي كند و مي گويد :
_ حقوق یک سالش رو حساب کن، در کنارش هزینه سقط با بهترين دکتر رو، و اينها رو در عدد ۳ ضرب کن .
🔱حقوق ماهیانه مستخدم ۱۵۰ فرانک بود و خودش پنج هزار فرانک را پیشنهاد داد.
🔱حسين به محمدرضا مى گويد :
_۵ هزار فرانک رو بده تا بره 😐
🔱اما براى اينكه كسى از ماجرا بو نبرد ،حسين با يك داستان ساختگى كه مثلا خانواده اش درتهران در مضيقه مالى هستند ،از مؤدب الدوله نفيسى ،پيشكار محمدرضا در سوئيس مبلغ ٥٠٠٠ هزار فرانك رو مى گيرد تا به دختر حق السكوت ❗️بدهد .
🔱خلاصه اينكه با كلى دوز و كلك اين پول رو كه طبيعتا از بيت المال ايرانى ها بود ،از مؤدب الدوله مى گيرند و فرداى همان روز حسين دختر جوان را به اتاقش صدا ميزند و پول رو تقديمش مى كند و مى گويد :
_اگر اخراجت كردن ،اين پول جبرانش ،اگر اخراجت نكردن هم بعد سقط مابقى پول ،مال خودت ❗️😳
❌❌آره ديگه ارث باباشون كه نبوده ، راحت بذل و بخشش مى كردن ❌❌
🔱و از قضا دختر جوان را اخراج نكردند ولى او ،خودش استعفا داد و از آن مدرسه رفت و ماجراى اين خاطر خواهى يا شايد هم هوس زودگذر همينجا به پايان رسيد .
⛔️اما اين اولين و آخرين ارتباط محمدرضا نبود ...
با ما همراه باشيد در شبهاى آينده با
#داستانهاى_هزار_و_يك_شب_دربار_ همايونى
ادامه دارد......
✍
#امينه
📔
برگرفته از كتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، خاطرات حسين فردوست
🌟💐🌟💐🌟💐🌟💐🌟💐🎇
💐🌟
@Kharej_iran 💐🌟
🌟💐🌟💐🌟💐🌟💐🌟💐
💐
🌟💐
💐🌟💐
🌟💐🌟💐
💐🌟💐🌟💐
🌟💐🌟💐🌟💐