📝 | «قایق‌های توپ‌دار» اینجا به گل نشسته‌اند 👈 چرا و چگونه باید در برابر جنگ روانی دشمن ایستاد؟ 🔸رهبر معظّم انقلاب اسلامی، چهارشنبه‌ی هفته‌ی گذشته، در دیدار دست‌اندرکاران کنگره‌ی ملّی شهدای استان کهگیلویه و بویراحمد با ایشان، یکی از پایه‌های اصلی جنگ روانی علیه ملّت عزیز ایران اسلامی را بزرگ‌نمایی از توانایی‌های دشمنان خواندند و گفتند: «از ابتدای پیروزی انقلاب، آنها به شیوه‌های مختلف به ملّت ما تفهیم و القاء می‌کردند که باید از آمریکا، انگلیس و صهیونیست‌ها بترسید.» 🔹ایشان هنر بزرگ امام خمینی رحمةالله‌علیه را بیرون راندن ترس از دل‌های ملّت و خودباوری و اعتمادبه‌نفس دادن به آن‌ها دانستند و افزودند: «ملّت ما احساس کرد که با اتّکاء به نیرو و توان درونی خود، قادر به انجام کارهای بزرگ است و دست دشمن آن‌چنان که وانمود می‌کند پُر نیست.» 🔸رهبر انقلاب اسلامی هدف دشمن از جنگ روانی در عرصه‌ی نظامی را ایجاد ترس و عقب‌نشینی خواندند و گفتند: «به تعبیر قرآن کریم، عقب‌نشینی غیر تاکتیکی در هر میدانی، چه عرصه‌ی نظامی و چه میدانهای سیاسی، تبلیغاتی و اقتصادی، غضب الهی را به دنبال دارد.» 🔹ایشان احساس ضعف و انزوا و تسلیم شدن در مقابل خواسته‌های دشمن را از آثار بزرگ‌نمایی توان آن در عرصه‌ی سیاسی دانستند و افزودند: «دولتهایی که با ملّتهای بزرگ و کوچک، امروز در مقابل خواسته‌های مستکبران تسلیم هستند، اگر به ملّتها و توانایی‌های خود تکیه کنند و واقعیّت توان دشمن را به دور از بزرگ‌نمایی بشناسند، میتوانند به خواسته‌های آنها "چَشم" نگویند.» 🔸امّا استفاده از ابزار تهدید، بزرگ‌نمایی توانایی‌ها و ارعاب حریف در صحنه‌ی بین‌الملل از این طریق، چه پیشینه‌ای دارد و مستکبران عالم چگونه از آن استفاده می‌کنند؟ 🔹دیپلماسی قایق‌های توپ‌دار 🔸استفاده از ابزار ارعاب و تهدید، شیوه‌ای کهن در روابط جهانی است. یکی از اصطلاحات مطرح و مشهور در این زمینه «دیپلماسی قایق‌های توپ‌دار» است. این اصطلاح به حدود دو قرن پیش و زمان استعمار کلاسیک بازمی‌گردد. کشورهای استعماری کشتی جنگی خود را به نزدیکی سواحل کشور مورد نظر می‌فرستادند و به دنبال آن، فرستادگان کشور استعماری برای مذاکره ــ در واقع، برای باج‌خواهی ــ وارد آن کشور می‌شدند و به‌راحتی امتیازات دلخواه خود را دریافت و در گام‌های بعدی، به‌راحتی آن کشور را به خود وابسته می‌کردند. 🔸این مفهوم، در طیّ دوره‌های مختلف، تغییراتی کرده و انوع و اقسام آن معرّفی شده است. «دیپلماسی اجبار» یکی دیگر از انواع این نوع ابزار است. علاوه بر تهدید نظامی، «دیپلماسی اجبار» شامل چندین ابزار غیر جنگی دیگر از جمله تحریم‌های اقتصادی، انزوای سیاسی، حمله‌ی سایبری، حمایت از نیروهای مخالف و راه‌اندازی کمپین‌های رسانه‌ای است. هدف از این اقدامات این است که تصمیم‌گیرندگانِ یک دولت را تحت فشار حدّاکثری قرار دهند تا سیاست‌های خود را تغییر دهند و خواسته‌های دولت زورگو را رعایت کنند. 🔸استفاده از ابزار تهدید و ارعاب ــ چماق ــ نسبت به دوران قبل پیچیده‌تر شده و طرف زورگو برای دستیابی سریع‌تر و راحت‌تر به خواسته‌های خود، ارائه‌ی مشوّق‌ها را نیز به این سیاست افزوده است؛ اصطلاحاً، ترکیبی از چماق و هویج. این سیاست، درباره‌ی جمهوری اسلامی ایران، عمری از ابتدای انقلاب داشته و همچنان نیز ادامه دارد. 🔹هیچ کس در امان نیست؛ حتّی دوستان! 🔸سیاست ارعاب و اجبار، تنها به میدان نظامی محدود نمی‌شود و آمریکا، در چند دهه‌ی اخیر و به‌ویژه پس از پیروزی در جنگ سرد و فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی، این سیاست را به عرصه‌های مختلف تسرّی داده است. نکته‌ی قابل توجّه آنکه حتّی همراهان و متّحدان این کشور نیز، وقتی پای منافع آمریکا در میان باشد، از گزند این سیاست در امان نیستند. برخورد قهری دولت آمریکا با شرکت فرانسوی «آلستوم» به نفع رقیب آمریکایی آن، یعنی «جنرال‌الکتریک» ــ که مربوط به حدود یک دهه پیش است ــ یک نمونه‌ی متأخّر و مشهور در این زمینه است؛ برخوردی که در نهایت باعث شد «جنرال‌الکتریک» بخش اصلی و موتور محرّکه‌ی شرکت فرانسوی را خریده و در واقع غصب کند. مدیران «آلستوم» بعدها اعتراف کردند که آنها، در حقیقت، گروگان اقتصادی دولت آمریکا بودند و علی‌رغم میل و منافع شرکت، چاره‌ای جز واگذاری آن به رقیب آمریکایی نداشتند. 🔰 ادامه👇