💬 | انقلاب دریانوردی 👈🏼 گزارشی از سفر ۶۵ هزار کیلومتری ناوگروه ۸۶ ارتش و غرور آفرینی فرزندان ایران 🔻‌ «زورمان به انگلیسی‌ها نمی‌رسد!» این را محمدرضا شاه پهلوی گفته بود. قصه به اواخر دهه ۴۰ شمسی و داستان جدایی بحرین از ایران برمی‌گردد. جزیره‌ای که از زمان قاجارها به اشغال انگلیسی‌ها در آمده بود. دو سه قرنی بود که انگلیسی‌ها با تکیه به ناوگان دریایی‌شان یکی از قدرت‌های بلامنازع دریایی دنیا محسوب می‌شدند. همین توانایی هم باعث شده بود که قدرت اشغالگری مضاعفی پیدا کنند. در آب‌های جنوب ایران از دریای عمان تا خلیج فارس هم احدی حق نداشت بدون اجازه انگلیسی‌ها تکان بخورد و رفت و آمد کند. اشغال بحرین به‌عنوان یک جزیره راهبردی در جنوب‌غربی خلیج فارس نیز در چنین بستری اتفاق افتاده بود.  قاجارها در حد و اندازه‌ای نبودند که بتوانند از منافع ایران در دریا دفاع کنند آنهم وقتی که حریف روبرویشان ناوگان دریایی بریتانیای استعمارگر بود! پهلوی اول و دوم هم با همه ادعاهای وطن‌پرستی و ناسیونالیستی اقدامی مقابل این اشغال‌گری انجام ندادند. در اواخر دهه ۴۰ شمسی وقتی پای عمل به میان آمد، پهلوی دوم خطاب به یکی از فرماندهان نظامی‌اش که متحیرانه پیگیر علت جدایی بخشی از خاک ایران بود آن عبارت چهار واژه‌ای را بر زبان راند: "زورمان به انگلیسی‌ها نمی‌رسد!" در ادامه با یک شعبده‌بازی سیاسی این بخش از خاک ایران از سرزمین مادری جدا شد. 🔻 تعطیل کردن دفتر حافظ منافع غرب! 🔹 دفاع از منافع ملی ایران، یک توقع بیهوده از رژیم پهلوی بود. چراکه ساز و برگ نظامی و مسلح ارتش ایران و اهمیت راهبردی و سوق‌الجیشی آن فقط و فقط درحد یک پایگاه نظامی غرب در برابر هجوم بلوک شرق تعریف شده بود. بیهوده هم نبود که در شمال ایران ایستگاه‌های شنود و جاسوسی و جمع‌آوری اطلاعات احداث شوند که چشم و گوش اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و ناتو برای رصد تحرکات روس‌ها باشد. در چنین راهبردی، دریا و نیروی دریایی و منابع و منافع آنها هم جایگاه متفاوتی نخواهد داشت.  اما انقلاب اسلامی  مردم ایران به رهبری امام خمینی همه این سناریوها را بهم ریخت. 🔻 نه شرقی نه غربی 🔹 با پیروزی انقلاب اسلامی، موقعیت سوق‌الجیشی و ژئوپلتیکی ایران که تا پیش از این در حکم یک قرارگاه خط مقدم برای مهار و مبارزه با بلوک شرق بود به یکباره از چنگ آمریکایی‌ها خارج شد.  پایه‌‎های قدرت ژاندارم وابسته منطقه غرب آسیا فرو ریخت. به زعم غربی‌ها در کشور توازن قدرت به هم ریخته بود و بلوک شرق می‌توانست برنده این شرایط باشد و ایران در آغوش کمونیسم و سوسیالیسم بغلطد اما در عمل اتفاق دیگری افتاد. ایران به صحنه طلوع یک قدرت جدید  تبدیل شد. قدرت مستقل و جدیدی که وابستگی به شرق و غرب را خط قرمز خود اعلام کرد؛ قدرت جدیدی که برپایه اصول اسلامی تعریف مختص خود را از دنیا، هستی، انسان و مواهب طبیعی داشت. قدرت جدیدی که نمی‌خواست در برابر طاغوت‌های مدرن سر خم کند. ایران جدید، راهبرد مستقل و خاص خودش را در تولید قدرت داشت. این راهبرد به اصول جمهوری اسلامی تبدیل شد.  موقعیت راهبردی جغرافیایی ایران که از یک سو با آب‌های آزاد در جنوب شرق هم‌مرز است و از سوی دیگر هم با خشکی‌های آسیای میانه باید در خدمت پیشرفت و ترقی زندگی مردم  و منطقه قرار گیرد نه اینکه چرخ توسعه تمدن غرب شود. با چنین نگاهی اتصال این دو موقعیت مهم اقتصاد بین‌الملل از شمال به جنوب و متصل کردن آسیای میانه به آب‌های آزاد عاملی در جهت تقویت اقتصاد کشور و منطقه خواهد بود. دقیقاً برخلاف دوران پهلوی که با احداث یک خط آهن از جنوب به شمال خاک ایران جزئی از طرح انگلیسی‌ها شد.   مقدمه استفاده از مواهب و منافع دریا، خلق قدرت دریایی است. جمهوری اسلامی از ابتدای پیروزی انقلاب خلق و تقویت قدرت دریایی منطقه‌ای را در دستور کار خود قرار داد. طبق راهبرد ایران، خلیج فارس و دریای عمان خانه ماست و در قدم نخست باید بتوان حتی در برابر قدرت‌های جهانی از خانه خود دفاع کرد. تقویت دفاع دریایی در منطقه عمومی دریای عمان و خلیج فارس از این منظر قابل تحلیل است. 🔍 ادامه👇