📑 یادداشت تحلیلی
✅ بالاخره امیدوار باشیم یا نه؟ جواب: پارادکس استاک دیل.
■ این روزها زیاد از هم می پرسیم که بالاخره اوضاع مملکت چه میشود؟ امیدوارم باشیم یا نه؟ حق میدهم که افراد این سوال را بپرسند، اما باید بگویم که این سوال احتمالا اشتباه است. چرا؟ توضیح میدهم.
□ تعریف امید چیست؟ امید یعنی حس انتظار مثبت (توقع) رخداد چیزی یا دستیابی به چیزی یا ممکن دانستن وقوع چیزی یا تحقق چیزی یا دستیابی به چیزی. دقت کردید؟ اصولا «امیدواریِ صرف» معنا ندارد. بلکه باید بگوییم که آنچه در مورد آن صحبت میکنیم چیست. امید به چه چیزی؟ بنابراین من هم امیدوارم و هم ناامید.
● بگذارید دو مثال بزنم: من به کارآفرینان وطن پرست این سرزمین امیدوارم. اما در عین حال به سیاست مداران سنتی امیدوار نیستم. این باعث شده است که کمتر حرص بخورم، و بدانم که نقطه تمرکزم را کجا بگذارم. پس امیدواری تنها معنا ندارد بلکه امیدواری به الف و ناامیدی از ب معنادار است.
○ اما حالا سوال پیش میآید که آیا برآیند این ناامیدیها و امیدواریها به امور مختلف، چه میشود؟ به آینده کلان ایران امیدوار بمانیم یا نه؟
■ برای پاسخ به این سوال از مفهوم پارادکس استاک دیل استفاده میکنم. این مفهوم را جیم کالینز، استاد برجسته دانشگاه استنفورد وارد ادبیات مدیریت کرد. استاک دیل، مدیر یک شرکت چند میلیارد دلاری نیست. بلکه استاک دیل نام بلندپایه ترین افسر نظامی است که در جنگ ویتنام اسیر شد. بیش از ۷ سال اسیر بود و در یکی از اردوگاههای زندانیان جنگی، شکنجههای وحشتناکی را در آنجا تجربه کرد. بدون حقوق انسانی، بدون تاریخ آزادی، بدون پشتیبانی. او نه تنها در آن شرایط دوام آورد که جان بسیاری را نجات داد. یک سیستم ارتباطی رمزی بین اسرا درست کرد. برای آنکه اعتراف اجباری نکند صورتش را با تیغ برید و اطلاعات را بهصورت محرمانه برای کشورش ارسال میکرد و ...
□ جیمز کالینز با او مصاحبهای کرد و از او پرسید «چه کسانی در آن سختیها دوام آوردند و چه کسانی دوام نیاوردند و نابود شدند؟»
● پاسخ او تکان دهنده بود: خوش بینها در هم شکستند! کسانی که منتظر بودند به زودی اتفاق مثبتی بیفتد و آنها از این مهلکه رها شوند. خوشبینها میگفتند: حتماً این کریسمس آزاد میشویم و به خانه بازمیگردیم. کریسمس میرسید و آنها آزاد نمیشدند. بعد میگفتند دیگر حتماً تا عید پاک [چند ماه بعد] خلاص خواهیم شد.» عید پاک هم میرسید و اتفاقی نمیافتاد. تکرار این رویه باعث میشد که در هم بشکنند و به تدریج از درون فرو بریزند.
○ چرا پروفسور کالینز نام این پدیده را پارادکس گذاشته است چون میگوید که امیدواری مثبت باید کنار دیدن واقعیتهای منفی باشد. از این جهت پاراداکس است که یک امر منفی (واقعیتهای مهلک) کنار یک امر مثبت (امیدواری) قرار میگیرند و همزمان با هم پیش میروند. بدبینی و امیدواری.
■ تحلیل و تجویز راهبردی:
اگر بخواهم آنچه آموختم را فرموله کنم چنین میگویم:
۱. امیدواری بدون زمان: مهمترین آموزهای که پارادکس استاک دیل برای من داشت این است که امیدواری بدون زمان داشته باشم. امیدواری بدون زمان یعنی انتظار برای بهبود در آیندهای که نمیدانم چه زمانی فرا میرسد. امیدواری (انتظار) بدون زمان به تنهایی و بدون دو آیتم بعدی بیمعناست.
۲. همپذیری اکنون و آرمان: به همان اندازه که ندیدن واقعیتهای تلخ، احمقانه و کشنده است، نداشتن امید و نااستواری نیز ابلهانه و کشنده است. با چشمی به شرایط اسفناک موجود نگاه میکنم و با چشمی دیگر به آینده مطلوب مستتر در وضعیت فعلی.
۳. اقدام در دایره امکان: استاک دیل چه کرد؟ فقط امیدوار بود؟ نه! زبان رمزنگاری شده بین اسرا ایجاد کرد. به سایر اسرا آموزش داد که چگونه در مقابل شکنجهها دوام بیاورند، زنده بمانند و اعتراف هم نکنند. اطلاعات محرمانه به کشور میفرستاد. روحیه میداد. او آنچه ممکن بود را انجام میداد.
□ پاراداکس استاک دیل نه تنها در مورد ایران که در مورد آینده جهان نیز الهام بخش است. پایان این جهان زیباست. میتوان سه گانه معنوی «انتظار، نجات، موعود» را با امیدواری بدون زمان و اقدام در دایره امکان ترکیب کرد. حالِ ایران ما خوب نیست. جهان نیز از جنگ، تنش و ظلم و تجاوز رنج میبرد(=واقعیتهای تلخ) اما میتوان امیدوارانه در دایره امکان آنچه میتوانيم، انجام دهيم و سعی کنيم جهان را اندکی فقط اندکی بهتر از آنچه تحویل گرفتهايم تحویل دهيم.
● هیچ کدام از کارهای ما گم نمیشوند. جهان بیحافظه نیست. هر کنشی که امروز انجام میدهيم با زنجیره بینهایتی از روابط علت معلولی به پایان جهان متصل است. میتوان با همین خرده اقدامات و انتظار فعال در پایان زیبای جهان و آینده مطلوب ایران حضور داشت. میتوان یک منجی کوچک بود. میتوان جاودانه شد.
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
📲 با
#اندیشکده_کریمه همراه باشید: