🔸️ حجم و انباشت نیروی انسانی غیرمتخصص در سازمان‌های فرهنگی ایرانی (نسبت به نیروهای خلاق) زیاد است. 🔸️ هیچگونه ارزیابی روشنی از عملکرد بودجه‌ها و منابع تخصیص یافته به حوزه فرهنگ (از نظر هزینه- فایده) وجود ندارد شاید اگر دولت اعتبارات موجود را به بخش‌های غیردولتی پرداخت می‌کرد و انواع رسانه‌ها و جشنواره‌های گلخانه‌ای و انکوباتوری (مثل سینمای معناگرا و یا انواع شبکه‌های تلویزیونی) را به جریانات اصیل فرهنگی واگذار می‌کرد، توفیقات بیشتری نصیب می‌شد. 🔸️ دستگاه‌های فرهنگی بخصوص دستگاه‌های خارج از حوزه دولت زیر بار هیچگونه نظارت جدی و ملموسی نمی‌روند و فقط نظارت خودشان بر خودشان را به رسمیت می‌شمارند. 🔸️ تناسبی میان (مأموریت‌های ذاتی) نهادهای فرهنگی با حجم سازمانی آنها وجود ندارد مثلاً در حوزه ادبیات داستانی بیش از سی نهاد حمایتی از دولت وجود دارد که در مجموع ۲۰۰ کارمند تمام وقت دارند که اگر در یک نقطه متمرکز شوند می‌توانند یک برج پانزده طبقه را اشغال کنند در حالی که داستان‌نویسان کشور اینقدر نیستند یعنی به ازاء هر نویسنده واقعی دو کارمند بصورت مستقیم برای حمایت از آنها از دولت حقوق می‌گیرد (امیرخانی، ۱۳۹۶، ص ۸۸). 🔸️ عدم تناسب قابلیت کار ظرفیت تخصصی و حرفه‌ای دستگاه‌های فرهنگی کشور با انتظارات و مأموریت‌های نظام از آنها 🔸️ دستگاه‌های فرهنگی فاقد نگاه تعاملی بین‌المللی هستند و به بهانه محدودیت‌های بودجه‌ای، زبانی و توجهی به مخاطب بین‌المللی ندارند. فرهنگ مانع نفوذ ایران در بازارهای جهانی و کسب جایگاه جهانی برای هنر ایران شده است (ستاری، در فاضلی، ۱۳۹۹، ص ۱۱۰). 🔸️این دستگاه‌ها در عمل، نگاه سطحی به فناوری‌های جدید ارتباطی و اطلاعاتی دارند و بدلیل ضعف در نیروهای مبدع و خلاق، هنوز فناوری‌های صنایع خلاق یا نرم به درون آنها راه نیافته است. 🔸️ضعف در هدف‌گذاری آینده‌پردازی، تصویرپردازی و طراحی الگوی مطلوب و تقلیل یا خلط آن با برنامه‌ریزی فرهنگی در اکثر دستگاه‌های فرهنگی 🔸️ رواج توأمان ۴ نگاه توسعه‌ای، ایدئولوژیک، ملی‌گرایانه و مکانیکی بر سیاست‌ها، نهادها و سازمان‌های فرهنگی کشور و حاکمیت دو گفتمان اصلی انقلابی- سنتی و توسعه‌ای- لیبرال که در هر دو این رویکردها همگون‌سازی ویژگی اصلی بوده و لذا تکثر فرهنگی به حاشیه رانده شده و تفاوت‌های فرهنگی تهدیدپنداری شده است (صدیق سروستانی و زائری، ۱۳۸۹). 🔸️ ابهام و سردرگمی دستگاه‌های فرهنگی کشور در نحوه مواجهه با نظم جدید جهانی، فرهنگ مدرنیته، مسائل و موضوعات فرهنگی وارداتی (فاضلی و قلیچ، ۱۳۹۲) 🔸️ تعارض دائمی میان دو گفتمان ملی‌گرائی، باستانی و ایرانی بودن و گفتمان امت اسلامی و فرهنگ جهانی اسلامی (خالق‌پناه و حبیبی، پاییز ۱۳۹۹). ایضاً نزاع بیان انواع و اقسام گفتمان‌ها در سطوح درون دینی (گفتمان مدرنیسم اسلامی و گفتمان اسلام سیاسی) و مناقشه بین گفتمان دینی و غیردینی. 🔸️ کم‌توجهی به عنصر تفاوت‌های فرهنگی در جامعه ایران از سوی سازمان‌های فرهنگی 🔸️ انتصابات مدیران در دستگاه‌های فرهنگی عمدتاً با معیارهای و استانداردهای شایسته‌سالاری و شایسته‌گزینی فاصله دارد. انتصاب مدیران بیشتر تحت‌تأثیر روابط سیاسی و جناحی و با فشار نمایندگان مجلس و بدور از ضوابط اداری انجام می‌شود. 🔍 ارزیابی وضعیت بیرونی سازمان‌های فرهنگی کشور (بُعد اثربخشی یا کارآمدی). ✅ هرچند در این زمینه داد سخن فراوان می‌توان زد اما به اختصار چند گزاره مهم برای توصیف شرایط جاری، بیان می‌شود: 🔸️ در مجموع دستگاه‌های مهم و اصلی فرهنگی کشور (از نظر حجم و بزرگی نیروی انسانی، بودجه، تعداد برنامه‌های سالیانه و انتظارات عمومی مردم و نظام از آنها) که شامل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان صداوسیما، وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، وزارت آموزش و پرورش، وزارت ورزش و جوانان، سازمان تبلیغات اسلامی، نهاد روحانیت و حوزه‌های علمیه و می‌شود طی یک دهه اخیر و در مواجهه با جنگ نرم و پیکار هوشمندانه دشمنان نظام و کشور و مردم ایران، دارای حداقل دستاورد مشخص و ملموسی بوده‌اند و این غیر از خدمات رسمی و سطحی است که این ۷۰-۶۰ نهاد فرهنگی بودجه‌گیر و ده‌ها نهاد غیررسمی بودجه‌گیر در کشور انجام داده‌اند همانطور که در تحلیل‌ها و متن گزارش نشان داده شد دستگاه‌های فرهنگی کشور بنابه دلایلی که در بند قبل به آن پرداخته شد (بخصوص آسیب‌های سیاست‌گذاری فرهنگی) دارای حداقلی از اثرگذاری فرهنگی بوده‌اند و این نباید به معنی بی‌اهمیت بودن بخش فرهنگی تلقی شود یعنی وقتی در هر شب در شهر تهران حدود ۳۰۰ نمایش تئاتر و کنسرت موسیقی اجراء می‌شود (رقم تقریبی و مرور مربوط به قبل از شیوع کرونا است) پس فرهنگ جدی است، اما این بواسطه دستگاه‌های فلان نهاد فرهنگی نیست.