غزل برف🌨🌨❄️❄️🌩🌩 بنویس پشت سر هم...،بنویس از پشت سر برف ابری پراکنده درشهر،ببری سراسیمه دربرف بنویس باخط تیره،شعری سپید وکبودین ازلولی لاقبا-ابر-،از کولی دربدر -برف-! شاعرتر از این دقایق دیگر کجا می توان یافت بر میز صبحانه کودک،وقتی بگوید پدر!برف! در گرگ ومیش سحرگاه،در برف ریزان بیندیش همسایه ات راشب پیش،کرده ست خونین جگر برف این برف،حرف کمی نیست،دیوار همسایه کوتاه ست یاللعجب می نشیند بر بام او بیشتر برف دل می سپارد به جاده،مردی که پای پیاده.. می خواند امشب اگر سیل...،فردا بیاید اگر برف خم می شود خسته اما،دلواپس کوله بار ست تا می کشد بی ترحم،شلاق بر کوله بر برف درحسرت اسکناسی،سر می گذاردبه صحرا درداعلامات سرخی،خوابیده درپشت هربرف باشور کردی بخوانید ازغربت کوله برها وقتی به خون می نشیند،بریال اسب کهربرف 🆔@Labkhandghalam