🔰
اختلاف بر اصطلاح تزاحم در اصول
برخی اصولیین معتقدند دو اصطلاح متفاوت از «تزاحم» وجود دارد؛
1️⃣ اول: تزاحم دو حکم در مرحله جعل و مناط، که اصلا به مکلف ارتباطی ندارد. عملی که دارای دو حیثیت مختلف باشد مانند نماز در دار غصبی که از حیث صلاتیت، مصلحت داشته باشد و از حیث غصب مفسده.
به لحاظ ثبوت و عالم جعل حکم، نماز در دار غصبی از جهت مناط بعد از کسر و انکسارِ مصالح و مفاسد اگر مثلا مصلحتش بیشتر باشد، واجب میشود؛ اگر مفسدهاش بیشتر باشد، حرام میشود و اگر مصالح و مفاسد برابر بودند حکم سومی مثل اباحه خواهد داشت. در همه این مباحث مکلف هیچ نقشی ندارد و بحث در مرحله جعل حکم است که چه حکمی برای فرض مذکور جعل میشود.
🔹از این تزاحم به عنوان
«تزاحم باب اجتماع امر و نهی» یاد میشود.
2️⃣ دوم: تزاحم دو حکم جعل شده در مرحله امتثال؛ آنچه که از اصطلاح تزاحم معروف است همین فرض است که مشکل از ناحیه عدم توانایی و عدم قدرت مکلف در انجام همزمان دو تکلیف است. مانند نجات دادن نفس محترمه که در مکان غصبی است (ورود به آن مکان برای مکلف غصب محسوب میشود) که به خاطر غصب حرام، و به علت نجات جان مؤمن واجب است. در این فرض، در عالم جعل حکم و مناطها مشکلی وجود ندارد بلکه مشکل عدم قدرت مکلف است که نمیتواند در آنِ واحد به دو حکم پایبند باشد. و شارع حکیم هم دو حکم فعلی را با هم از مکلف نمیخواهد چون خارج از قدرت اوست، پس، از دو حکمِ جعل شده فقط یکی از آنها بر مکلف فعلی میشود یعنی تکلیفِ اهمّ.
🔹از این تزاحم به عنوان «تزاحم در باب ترتّب» یاد میشود.
🚫 البته برخی از اصولیین معتقدند مآل هر دو تزاحم به یک مطلب است و راهکار هر دو تزاحم هم توجه به اهمّ و مهم است پس دو تزاحم نداریم.
✅ ولی به نظر میرسد تفکیک بین دو تزاحم باید صورت گیرد چرا که در «تزاحم باب اجتماع امر و نهی»، اگرچه عنوان تزاحم به کار برده میشود ولی بحث در این است که چه تکلیفی جعل شده است و ثبوتا سه صورت دارد که گذشت و در مقام اثبات ممکن است ملاک اهمّ و مهم را مدّ نظر قرار دهیم و یا ممکن است معتقد شویم این مسأله در واقع از مصادیق تعارض دو دلیل است و باید سراغ قواعد باب تعارض ادله رفت. ولی در بحث «
تزاحم باب ترتّب» دو تکلیف جعل شدهاند و در مقام فعلیت، تکلیف اهمّ مقدم است و مشکل هم از ناحیه عدم قدرت مکلف است.
👨🏫به لحاظ آموزشی هم جدا نکردن دو اصطلاح از هم، موجب سردرگمی طلاب در بحث اجتماع امر و نهی میشود. واژه تزاحم را میشنوند و مثال معروف «غصب و انقاذ غریق» و یا مثال «غرق شدن همزمان دو نفر که مکلف فقط قدرت بر نجات یکی را دارد» را تصور میکنند در حالی که بحث در عالم جعل است. و یا علت پرداختن به مقدماتی مانند فروض تزاحم و تعارض که در کتبی مانند کفایه بحث میشود، برای طلاب روشن نمیشود.
┄
┅┅❅l مَدرَس l❅┅┅┄
📲 @Lakaliabadi