❥✦ روایت بیست و چهارم شب عاشورا محرم سال ٦۱ هـ.ق تجدید پیمان یاران امام حسین و نگرانی حضرت زینب (س) 🔰 امام حسین ؏ در اوایل شب یاران خود را جمع کرد و پس از حمد و ثنای خداوند خطاب به آنان گفت: «به گمانم این، آخرین روزی است که از سوی این قوم مهلت داریم. آگاه باشید که من به شما اجازه (رفتن) دادم. پس همه با خیالی آسوده بروید که بیعتی از من بر گردن شما نیست. اینک که سیاهی شب شما را پوشانده، آن را مَرکبی برگیرید و بروید.» 💠 در این هنگام ابتدا اهل بیت امام و سپس یاران امام هر یک در سخنانی حماسی، اعلام وفاداری کردند و بر فدا کردن جان خویش در دفاع از امام تأکید کردند.¹ ✨❖ پس از این گفتگو حسین ؏ به اردوگاه برگشتند و وارد خیمه خواهرشان زینب (س) شدند. نافع بن هلال در بیرون خیمه منتظر حسین ؏ نشسته بود که شنید حضرت زینب (س) به حسین ؏ عرض کرد: «آیا شما یارانتان را آزموده‌اید؟ از این نگرانم که آنان نیز به ما پشت کنند و در هنگامه درگیری شما را تسلیم دشمن کنند.» ✨❖ حسین ؏ در پاسخ فرمود: «به خدا سوگند، این‌ها را امتحان کرده‌ام و آنان را مردانی یافتم که سینه سپر کرده‌اند، به گونه‌ای که مرگ را به گوشه چشمان‌شان می‌نگرند و به مرگ در راه من چنان شیرخواره به سینه مادرش انس دارند.» 🏴 نافع هنگامی که احساس کرد اهل بیت امام حسین ؏ نگران وفاداری و استقامت اصحاب هستند، نزد حبیب بن مظاهر رفته و با مشورت او تصمیم گرفتند با همراهی بقیه اصحاب به حسین ؏ و اهل بیت ایشان اطمینان دهند که تا آخرین قطره خون از ایشان دفاع خواهند کرد.² 🏴 حبیب بن مظاهر یاران حسین ؏ را ندا داد تا جمع شوند. سپس به بنی هاشم گفت: به خیمه‌های خویش باز گردند؛ بعد رو به اصحاب کرد و آن چه را که از نافع شنیده بود، بازگو کرد. همگی گفتند: «به آن خدایی که بر ما منت نهاد که در این جایگاه قرار بگیریم، اگر انتظار فرمان حسین ؏ نبودیم، اکنون با شتاب بر آنان حمله می‌کردیم تا جان خویش را پاک و چشم را روشن سازیم». 🏴 حبیب به همراه اصحاب با شمشیرهای کشیده و یک صدا به نزدیک حرم اهل بیت ؏ رسیده و گفت: «ای حریم رسول خدا(ص)، این شمشیرهای جوانان و جوانمردان شماست که به غلاف نخواهد رفت تا این که گردن بدخواهان شما را بزند. این نیزه‌های پسران شماست، سوگند یاد کرده‌اند که آن را تنها در سینه کسانی که از دعوتتان سر بر تافته‌اند فرو برند.»³ 📚 منابع: ۱. مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۹۱ ۲. الدمعة الساکبة ج ۴، ص ۲۷۳ ۳. مقرم، مقتل‌الحسین، ص ۲۱۹ ❖✨ یا لیتنـا کنا معکم 😭😭😭 ••●✦✧✦✧✦●•• مهدی جـان تو کجـایـی... دل زینب نگران است هنـوز 😭😭😭 ━━━ ━━━ ━━━ ━━━ ━━━ ‌✌️لشڪر صاحب الزمان ﴿عج﴾ ↡↡ @Lashkar_sahebazzaman