💢 نذر مرد خسیس
🔰 مرد خسیسی ثروتش زبانزد مردم بود، اما کمتر کسی از دست او نفعی میبرد.
🔸روزی مردی فقیر، با لباسی کهنه و چهرهای خسته، به در خانه مرد خسیس آمد و به آرامی در زد.
🔹مرد ثروتمند با صورتی سرد و بیحوصله در را باز کرد.
🔸فقیر گفت: شنیدهام که مقداری از مالت را نذر نیازمندان کردهای. من هیچ ندارم، گرسنهام و بیپناهم، میتوانی به من کمک کنی؟
🔹مرد خسیس خندید و گفت: نذر من برای فقیران کور است، تو که خوب میبینی.
🔸فقیر چوب دستی را دست به دست کرد و گفت: من کور واقعیام. اگر بینا بودم، هیچوقت از درگاه خداوند به در خانه کسی مثل تو نمیآمدم.
📎
#کودک_نوجوان
📎
#داستانک
📎
#حکایت
📎
#پند_قند