خوش شانسی یا بدشانسی در روزگاری کهن پیرمرد روستا زاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت. روزی اسب پیرمرد فرار کرد و همه همسایگان برای دلداری به خانه اش آمدند وگفتند : عجب شانس بدی آوردی که اسب فرار کرد! روستا زاده پیر در جواب گفت : از کجا می دانید که این از خوش شانسی من بوده یا بد شانسی ام ؟ و همسایه ها با تعجب گفتند: خوب معلومه که این از بدشانسی است ! هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که اسب پیرمرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه برگشت . این بار همسایه ها برای تبریک نزد پیرمرد آمدند: عجب اقبال بلندی داشتی که اسبت همراه بیست اسب دیگر به خانه برگشت . پیرمرد دوباره گفت: از کجا می دانید که از خوش شانسی من بوده یا ازبدشانسی ام ؟ فردای آن روز پسر پیرمرد حین سواری در میان اسب های وحشی زمین خورد و پایش شکست . همسایه ها بار دیگر آمدند: عجب شانس بدی. کشاورز پیرگفت: از کجا می دانید که از خوش شانسی من بوده یا از بدشانسی ام ؟ چند تا ازهمسایه ها با عصبانیت گفتند: خوب معلومه که از بد شانسی تو بوده پیرمرد! چند روز بعد نیروهای دولتی برای سربازگیری از راه رسیدند و تمام جوانان سالم را برای جنگ درسرزمین دور دستی با خود بردند. پسر کشاورزپیر بخاطر پای شکسته اش از اعزام معاف شد . همسایه ها برای تبریک به خانه پیرمرد آمدند : "عجب شانسی آوردی که پسرت معاف شد. و کشاورز پیر گفت : " از کجا می دانید که ….؟" همیشه زمان ثابت می کند که بسیاری از رویدادها را که بدبیاری و مسائل لاینحل زندگی خود می پنداشتیم، صلاح و خیرمان بوده و آ ن مسائل، نعمات و فرصتهای بوده که زندگی به ما اهدا کرده است . (شانس نام مستعار خداست آنجا که نمیخواهد امضایش پای داده هایش باشد) عسی ان تکره و شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا وهوشرلکم والله یعلم وانتم لا تعلمون…. چه بسا چیزی را شما دوست ندارید و درحقیقت خیرشما در آن بوده وچه بسا چیزی را دوست دارید و در واقع برای شما شر است خداوند داناست و شما نمی دانید … سوره بقره آیه 216 🎋🎋🦋🎋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda