مادرانه 🌹
به قلم مادر بزرگوار شهید💔
شهیدم عارف عزیزم، راه بی انتهای یاد تو در جنگل بی شمار دوستت داشتن حیرانم کرده که مگر نه اینکه من مادرتم و پای تو را به این دنیا باز کردم.
تو برایم چه بودی که چشمانم را به دنیا گشودی، اینقدر که دوست داشتنت برای التیام نبودنت خیلی کم است.
مادر ما در گوشت اذان گفتیم، تو در گوشمان چه نجوا کردی که در ذره ذرهی وجود تو را مجسم میبینم.
آغازم، بی پایان تویی، جاویدانِ خاطره هایم.
از بعد تو خاموش نماندم و دائم در خروشم، فریادم عارف...
سجدهایت به درگه حضرت دوست سرت را به عرش رساند،
حیات دوبارهام این قامت بلند را در رزم بی امانت دیده بودم، آنگاه که زخمهای تنت تو را به ذکر یا زینبس وا میداشت.
عارف جان از بیبی زینبس ممنونم و دائم از ایشان سپاسگزارم که در آن واپسین لحظات آخرت به هنگام ذکر اسم اعظم یا زینبت در کنار *شهیدانش عون* و *جعفر* برای تو نیز مادری کرد.
خانم زینب جان سلام و سپاس پدرِ عارف را هم به شما عرض کنم که با نفس حبس کرده در سینه زیر لب میگفت: *بیبی قربانیمان را پذیرفت*
سلام خدا بر آلالله🌹
سلام خدا بر خمینی🌹
سلام خدا بر خامنهای🌹
🇮🇷
@Loveshohada28
کانال شهادت زیباست🍃☝️