• . من از غربتـ شاخھ‌ها میترسم؛ از دیوانگۍ رنگ‌ها و از دو دلـے هاۍ آسمان . مگر برگ و شاخھ عاشق یکدیگر نیستند ؟ پس چرا شاخھ‌ها تنھا میشوند . . من از سلام برگِ لرزان بھ زمین و از دست هاۍ کوتاھ نور میترسم ! ‹ سپھرآهنگـے . .🌱 ›