ادامه از پست قبلی 👆👆👆👆👆 من می گویم بجای نماز و توبه و حلالیت، به سراغ نزدیکانشان می رفتند. هیهات لحول المطلع! گفتم من چه کنم؟ گفت تو ترویج کن. طرف حساب تو یک نفر نیست. طرف حساب تو جامعه است. امر به معروف و نهی از منکرِ جمعی کن. اما با اخلاص. بخدا اگر یک نفر با اخلاص زیارت عاشورا بخواند و سحر مناجات کند و از خدا بخواهد که بلای بی حجابی را از این کشور دور کند، کار درست می شود. من بیرون نمی روم و چند بار هم که رفتم آخر شب بوده اما دوستان و خانواده میگویند که چه خبر است. زمانی من رفتم نزد آقای حجازی از قبل می شناختیم همدیگر را. گفتم حاج آقا این مصطفی ملکیان نقشه دارد. سال ۷۱ بود. گفتم اینها نقشه دارند. دارند نیرو تربیت می کنند. شیطان در ذهن اینها لانه کرده. لطفا این نامه را به حضرت آقا بدهید. به من گفت معاذالله این چه حرفی است که می زنید. استغفار کنید. گفتم بزرگوار من دست اینها را خواندم. اینها برای دانشگاه ها و حوزه ها برنامه دارند. روحانی و استاد تربیت می کنند. ضرر آنها از منافقین بیشتر است. گفت توبه کنید غیبت نکنید. نامه را از من نگرفت و به حضرت آقا نداد. چند سال بعد دوم خرداد شد و نقشه ملکیان گرفت. یک عده انسان خام می گویند کار حجاریان ها بود. اینها بیسوادهای روزنامه چی هستند. کار ملیکان بود و البته ملکیان هم خط را از جای دیگر می گرفت. اما چون بشکه دانش بود و مطالعه داشت، بسیاری از این علما و مجتهدین شاگردش بودند مثل صانعی و موسوی اردبیلی و... سال۷۷ دیدم نقشه کشیده اند که آموزش و پرورش را به لجن بکشند. من نامه نوشتم خدمت آقا. دیگر به حجازی ندادم. امین نبود. مستقیم به خود آقا نامه را تقدیم کردم. گفتم اینها نقشه کشیده اند امورتربیتی را تعطیل کنند. نقشه کشیده اند بچه های مردم را در ساعت درسی به سینما ببرند. دختر و پسر را به اردوی مختلط ببرند. ملعون ها در آن سالها که هنوز ۲۰۳۰ نبود همان خط شیطان‌را می رفتند. آقا بسیار مکدر و ناراحت شدند و من شنیدم زیر لب لعن می فرمودند. من هم هنوز وقتی در زیارت عاشورا به آخر تابع له علی ذلک می رسم خاتمی و حاجی را لعن می کنم. این بی حجابی برای آنهاست. خدا چه می کند با آن شیخ و این سید و آن دختر رجاله؟ گفتم استاد یعنی مسئولیت شرعی برای رساندن پیام به عهده من نیست. گفت پیام را به جامعه بگو. نه به فرد. گناه آنها جمعی است. اجتماعی است. اگر فرد اگر تاثیر کرد بگو اما در این فقره تاثیری نمی کند و دچار عذاب بزرگ خواهی شد. گفتم استاد این راست است که در دوران جنگ نفت تمام شده بود و شما یک لیوان آب را برداشتید و صلواتی به آن فرستادید و آب تبدیل به نفت شد و گردسوز یا لمپا روشن شد؟ گفت باید دید آبش آب بوده یا نفتش نفت بوده یا نه؟ این چه حرفی است که می زنی؟ خیلی بد است نپرس این را. گفتم کرامت است از دوستی از دوستان خدا گفت اولیا الله کراماتشان را مانند حیض زن پنهان می کنند و افشای آن را آزاد دهنده می دانند. برو جمع کن این حرفها را. چه کسی این را گفته؟ گولت زده. گفتم استاد چه کنم حرفم با جامعه اثر کند؟ یک جایی یک چیزهایی می نویسم اما نمی دانم چند نفر می بینند و چقدر تاثیر دارد. هر روز هم تعداد بینندگان کم می شود و شیبش نزولی است. گفت دنبال تعداد نباش. دنبال اخلاص باش. خودت خوب باش. تو اگر خوب باشی و جمله ای بگویی، اثر وضعی دارد. ۱۰ نفر هم بینند کافی است. اخلاص اخلاص اخلاص. من می بینم عیارها پایین آمده ولی چه کنم. زبانم کوتاه شده. گفتم شما شهادت یک مرد بزرگ در عراق را پیش بینی کردید و همان شد که شد اگر الان پیش بینی خاصی دارید بفرمایید برای روحیه بچه های حزب اللهی و انقلابی. گفت: عمر آقا طولانی است. او بسیار عمر می کند. آنقدر که جوانان امروز پیر می شوند. بروید برای ۵۰ سال آینده انقلاب کارکنید. این پرچم های حضرت زهرا سلام الله علیها (اشاره به پرچمی که در گوشه اتاق آویزان بود نمودند) نجات بخش است. شفاست. رفع بلاست. بروید کار کنید که خداوند برقرار کرده این انقلاب را... ادامه دارد... ┏━━━━ °•🚩•°━━━┓ @patak96   ┗━━ °•🚩•°━━━━━┛