🔻 ماجرای بوق سگ چیست ؟
✍ بازارهای ایرانی به شکل سنتی دارای چهار مدخل هستند و با درهای بزرگ چوبی بسته می شود.مراقبت از این بازارها کار سخت و مهمی بود. درست است که هر حجره و مغازهه ای با استفاده از درهای چوبی بسته میشد. اما این در ها از امنیت بالایی برخوردار نبودند و از همین رو امنیت اصلی بازار بسته به در های اصلی و نگهبانان بازار بود. نگهبانان درهای اصلی بازار از اذان مغرب تا اذان صبح در بازار مشغول کشیک دهی بودند.
🔸اما از آنجا که بازار بزرگ و امکان بازبینی همه جای آن غیرممکن بود، نگهبانان همراه خود سگ های درنده هم داشتند. این سگها به سگ های بازاری معروف بودند که به غیر از مربی خود هر جنبنده ای را میدیدند مورد هجوم قرار میدادند و از همین رو با نزدیک شدن به مغرب نگهبانها سگها را در بازار رها میکردند و در این هنگام در بوقی که از شاخ قوچ ساخته شده بود میدمیدند. این کار برای این بود که هر فردی که در بازار بوده حجره اش را ببندد و بازار را ترک کند.
🔸این بوق چند بار به صدا در می آمد و دیگر حتی مشتری آخر وقت هم حساب کار خودش را می کرد و می دانست که اگر دیر وقت برای خرید به بازار برود شاید جان سالم به در نبرد. به این بوق که سه بار و با فاصله زمانی مشخص نواخته می شود بوق سگ میگفتند و پس از نواختن آن اگر کسی بازار را ترک میکرد و گرفتار سگها میشد خونش پای خودش بود. زیرا هر لحظه امکان داشت که فرد مورد حمله سگهای وحشی قرار بگیرد.
🔸از آن پس کسی که تا دیروقت کار کند و دیرهنگام به خانه برگردد می گویند که تا بوق سگ کار کرده و به بیرون از خانه حضور داشته است. همچنین اشخاصی که خیلی زود عصبانی شده و بدون دانستن حقیقت ماجرا سریع جار و جنجال به پا میکند سگ بازاری میگویند این افراد خودی را از غیر خودی و دزد را از بازاری تشخیص نمیدهند و بی خود و بی جهت به همه تهمت زده و پرخاش می کنند