✨
#حکایت
✨
#مردی_ثروتمند
عزرائیل نزدش آمد تا جانش را بگیرد
گریه و زاری کرد و مهلت خواست، اما عزرائیل نپذیرفت گفت: همه دارایی ام را بگیر و فقط یک روز به من مهلت بده. باز هم فایده ای نداشت. مرد گفت: پس فقط به اندازۀ نوشتن یک جمله به من وقت بده
عزرائیلپذیرفتاونوشت:
منخواستمیکروزعمرمرا300هزاردیناربخرم،امانفروختند.
شماقدرعمرتانرابدانید،چوننهفروختنےاستونهخریدنی.