. السلام علیکِ یا بنتَ الحسین یا رقیه خاتون زیباتر از این کن شب رؤیایی ام را ای که به پایان برده ای تنهایی ام را در سر خیال دیدنت دارم همیشه نذر سرت کردم سر سودایی ام را نیلی شده رخساره ام از بی کسی ها بابا ببین این چهره ی اُخرایی ام را " بابا " همه دار و ندار دخترت بود حالا نگاهی کن دل بابایی ام را وقتی عدو رأس تو را از تن جدا کرد گفتم مگیر از من همه دارایی ام را با تو نمی گویم ز پای پر ز زخمم اما چه گویم حالت بینایی ام را با من بگو کی حنجر سرخت بریده یا که شکسته این دل مینایی ام را کاخ ستم با گریه هایم زیر و رو شد بنگر چو زینب اوج بی همتایی ام را از ناقه افتادم ولی معجر نیفتاد بنگر به سر این چادر زهرایی ام را بر دامنم هستی و من غرق مناجات بابا تماشا کن من و شیدایی ام را جانم بگیر و آرزویم را روا کن بنگر سرشک دیده ی دریایی ام را بابا بیا با هم ز ویران پر بگیریم زیباتر از این کن شب رؤیایی ام را شب پنجم ماه صفر ۱۴۴۵ دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ .....┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅