بیا به خانه ی علی سری بزنیم به خانه ای که سوخته دری بزنیم خبر رسیده که این روزها علی تنهاست بیا بیا .. به خانه ی ِ فاطمه سری بزنیم اَلسّلامُ عَلَیکِ یا فاطمه الزَّهرا .. یا بِنتِ محمّد .. یا قره عینِ الرّسول .. یا سیّدَتَنا وَ مولاتَنا .. اِنّا تَوجّهنا و استَشفَعنا و توسّلنا بِکِ الَی الله و قدّمناکِ بین یدی حاجاتِنا ... یا وجیهه عِندَالله اِشفَع لَنا عِندَالله .. ۲ حالا که دلت آماده شد ... با پای دل بریم مدینه ... عیادت خانم فاطمه یِ زهرا ... کنار بستر بی بی ... هم ناله بشین با زینب کبری ... زبانحالی داره خانم زینب ... آخ بمیرم هنوز سه چهار سال بیشتر نداره ... مادر امشب زینبت را ناز کن چشمهای بسته ات را باز کن یا مکن مادر از این خانه سفر یا که زینب را به همراهت ببر زینب چهار ساله دوید ... دامن بابا را گرفت ... صدا زد: بابا مادرمونو کجا میبری ... خدا نکنه یک مادر جوونی تو خونه جون بده ... بیشتر از همه ... بچّه های اون خونه میسوزن ... گریه میکنن ... مادر مادر میگن ... آخ بمیرم برا یتیمان زهرا ... شب بود گلِ خانه یِ ما را بردند بی جان تنِ جانانه یِ مارا بردند آهسته در ِ سوخته را وا کردند خاکستر پروانه ی ِ ما را بردند من به فدای اون بدنی که علی شبانه غسلش داد ... کفن کرد ... من از شما میپرسم ... آیا دیدین ... مردی خودش خانمش را دفن کنه ... بدن زن رو که میخوان دفن کنن ... دو محرم باید باشه ... یکی بالای قبرو ... یکی داخل قبر ... امیرالمؤمنین فقط یک محرم فاطمه بود ... آقا فرمودن: وقتی که بدن رو سرازیرِ قبر کردم دیدم دو دست مثلِ دستهای پیامبر نمایان شد ... (همه بگین ... یا زهرا ...) یا محمّد این امانت را بگیر یادگار خسته جانت را بگیر یا محمد این تو و زهرای تو گر چه بشکسته گل حمرای تو یا محمِد از رخت شرمنده ام فاطمه جان داده ومن زنده ام شاخه ی یاست اگر بشکسته بود دست های ِ باغبانت بسته بود صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا اَهلِ بَیتِ النُبُوَّه.