🌱 بیستمین روز از بهمن سال ۱۳۷۴ بود که کودکی در کوهدشت لرستان در خانواده‌ی عجمیان به دنیا آمد. پدر و مادرش به عشق امام خمینی و انقلابش، نام او را «روح‌الله» گذاشتند. کارگر ساده روزمزد بود. اغلب گچکاری می‌کرد. پدرش سابقه جبهه داشت و پای او را به بسیج باز کرد. همین شد که با ورودش به بسیج فعالیت‌های اجتماعی‌اش بیشتر شد. با بچه‌های پایگاه، اردو می‌رفت و یا به آنها دفاع شخصی یاد می‌داد. کار در بسیج برایش اولویت زیادی داشت؛ آنقدر که هروقت به وجودش نیاز بود هرکاری که داشت را رها می‌کرد و خودش را به پایگاه می‌رساند. پای ثابت کارهای جهادی بود و به اقتضای شغلش در ساخت و ساز خانه به جهادگران کمک زیادی می‌کرد. رابطه عاطفی زیادی با مادرش داد. روزی نبود که دست یا پای مادرش را نبوسد. سید روح‌الله با همه مهربان بود و هوای اطرافیانش را داشت. یکی از آرزوهایش این بود که روزی بتواند برای معتادان یک کمپ ترک اعتیاد بسازد و از آنها نگهداری کند. عاشق ایران بود و دفاع از ارزش‌های آن را افتخار بزرگی قلمداد می‌کرد. آرزوی شهادت داشت و برای رفتن به سوریه ثبت‌نام کرده بود. اما هیچ‌کس فکرش را هم نمی‌کرد روزی شهادتش در وطن و به دست هم‌وطنانش، به بدترین شکل ممکن رقم بخورد.🕊 🥀