در عملیات بازی دراز، محسن که فرمانده محور بود، فقط با پنج نفر تونست دویست و پنجاه تن از نیروهای کماندوی دشمنو به اسارت بگیره 😳 در حین تخلیه اسرا، یکی از افسران عراقی مصرانه خواستار ملاقات با فرمانده نیروهای ایرانی بود بچه ها برای رعایت مسائل امنیتی شخصی غیر از محسن رو بهش معرفی کرده بودند. ☝️ اما اسیر عراقی ناباورانه می گفت : ( نه! فرمانده شما این نیست. اون سوار یک اسب سفید بود و ما هر چه به طرفش تیراندازی میکردیم فایده ای نداشت. من اون رو می خوام. ✋ 🕊•|🌹 @masjed_gram