─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─
♻️
ترجمه فیضالاسلام: گفتهاند كه حارث ابن حوط (يا خوط) نزد امام عليه السّلام آمده و گفت: آيا بمن گمان مىبرى كه گمان دارم اصحاب جمل (طلحه و زبير و عائشه و پيروانشان) بر ضلالت و گمراهى بودهاند؟ پس امام عليه السّلام (در نكوهش او) فرمود:
(۱) اى حارث تو به زير خود نظر كردى (گفتار باطل و نادرست آنها را پسنديدى) و به بالايت نگاه نكردى (در سخنان حقّ و درست من انديشه ننمودى) پس حيران و سرگردان ماندى!
(۲) تو
حقّ را نشناختى تا اهلش را بشناسى و
باطل را نشناختى تا پيروش را بشناسى!
حارث گفت: من با سعد ابن مالك (سعد ابن ابى وقّاص) و عبد اللّه ابن عمر (ابن خطّاب) كناره گرفته به گوشهاى مىروم.
◌ پس امام عليه السّلام فرمود:
(۳) سعد و عبد اللّه ابن عمر يارى حقّ نكردند و باطل را فرو نگذاشتند (چون كناره گيرى آنها از باطل براى يارى نكردن آن نبود بلكه از روى شكّ و دو دلى بحقّ بود؛ بنابراين تو نبايد از آنان پيروى نمائى.
❒ شارح بحرانىّ «رحمه اللّه» در اينجا مىنويسد: چون عثمان كشته شد سعد ابن ابى وقّاص چند گوسفند خريده به بيابان رفت و با آن گوسفندان زندگانى نمود تا مُرد و با علىّ عليه السّلام بيعت ننمود، و عبد اللّه ابن عمر با
#اميرالمؤمنين (علیه السلام) بيعت كرد و پس از آن به خواهرش حفصه زوجۀ پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله پناه برد و در جنگ جمل حاضر نشد و گفت: عبادت و بندگى، مرا از سوارى و جنگ ناتوان ساخته نه با علىّ هستم نه با دشمنانش!
❒ محدّث قمىّ حاجّ شيخ عبّاس «عليه الرّحمة» در كتاب سفينة بحار الأنوار نقل مىنمايد: چون حجّاج داخل مكّه شد و ابن زبير را بدار زد، عبد اللّه ابن عمر شبانگاه نزد او آمده گفت: دستت را بده تا براى عبدالملك با تو بيعت نمايم كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
من مات و لم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهليّة يعنى كسيكه بميرد و امام زمان خود را نشناخته باشد مانند مردن زمان جاهليّت مرده؛ پس حجّاج پايش را دراز كرده گفت بگير پايم را و بيعت كن زيرا دستم بكار است، ابن عمر گفت: مرا ريشخند ميكنى، حجّاج گفت: اى احمق قبيلۀ عدىّ با علىّ عليه السّلام بيعت نكردى و امروز چنين ميگوئى، آيا علىّ امام زمان تو نبود؟ سوگند بخدا براى فرمايش پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله نزد من نيامدهاى؛ بلكه از ترس😱 اين درخت كه ابن زبير بر آن آويخته، آمدهاى).
#امام_زمان عجّلاللهتعالیفرجه
#لبیک_یا_خامنه_ای
╭───
│ 🌐
@Mabaheeth
╰──────────