ای زمین و آسمانت غرق ماتم ای بقیع غصه‌ی تخريب تو شد، روضه‌ی غم ای بقیع داغدار روضه‌ی تو، قلب خاتم ای بقیع سوگوارانِ تو، زهرا و علی هم ای بقیع ای بهشت آرزو، ای قبله ی ویران شده بانیِ حفظِ حریمت، ملت ایران شده نوکران آماده‌ی احداث‌ِ بنیانِ حرم تا بسازیم از بقیع، صحن و شبستانِ حرم کاروان آید، شود یک هفته مهمانِ حرم جانِ هرچه عاشقِ زهراست، قربانِ حرم گنبد و گلدسته می‌سازیم در ویرانه‌اَت در برِ اُم البنین، سازیم سقاخانه‌اَت چون شبستان و حرم تکمیل شد، پرچم به کف راهپیمائی بپا سازیم با شور و شعف کاروانِ عشق را راهی کنیم از هر طرف از خراسان، کربلا، قم، سامرا، تهران، نجف دشمنِ پَستِ تو کِی از ما بگیرد عشق را هرچه را از ما گرفت، از دل نگیرد عشق را ما سراپا عشق و شورِ اهل‌بیتِ عصمتیم در تمامیِ حرم‌ها پای کارِ خدمتیم مَرد و زن، پیر و جوان، در سایه‌ی این دولتیم شاد، با شادی و با حزنِ شما در مِحنتیم چون بخندد فاطمه. خندان چو زهرا می‌شویم چون بگِرید فاطمه، گریان چو زهرا می‌شویم آری این آب و گلِ ما را حسین آمیخته طرحِ دینداریِ ما را، دستِ زینب ریخته رایتِ ما را یَدُالعباس، بر انگیخته قلب ما زیرِ قدم‌های علی آویخته پشتِ در، گودال، محراب، آستانِ بندگی ست روضه‌های کربلای یار، سبکِ زندگی ست در تَهِ گودال آری، نیزه بر دلها زدند کعبِ نِی بر جان ما و زینب کبرا زدند در دلِ محراب ضربت، اشقیا بر ما زدند ضربتِ سیلی به ما و صورتِ زهرا زدند چهره‌ی زهرا اگر نیلی است، ما شرمنده‌ایم مُزدِ پیغمبر اگر سیلی است، ما شرمنده‌ایم صاحب ما رشته‌ی تقدیر را خواهد گرفت انتقامِ آیه‌ی تطهیر را خواهد گرفت در کفِ خود، قبضه‌ی شمشیر را خواهد گرفت از گلوی گُل، سه‌شعبه تیر را خواهد گرفت حرمتِ آل عبا را می‌رساند او بهم پیکر و رَاسِ جدا را می‌رساند او بهم ساحتِ قرآن و دین، یابد ز غم دیگر نجات یابد از بِینِ در و دیوار و خون، مادر نجات همچنان خلخال، یابد چادر و معجر نجات عمه‌اَش را از اسارت، می‌دهد آخر نجات تهمتِ سختِ کنیزی را، دهد روزی جواب می‌رساند جرعه آبی، بر لب طفلِ رباب حاج محمودژولیده @Maddahankhomein