اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم غزل پیوسته وفات حضرت عبدالعظیم علیه السلام شاه خواهد شد غلامِ بچّه‌هایِ فاطمه می‌رساند نانِ عالم را گدایِ فاطمه پایِ این بیرق اگر باشی گرفتی آبرو نیست خیری تا قیامت جز رضایِ فاطمه سرنوشتِ آسمان را می‌کند روشن علی سرنوشتِ خاکیان در دستهایِ فاطمه تو کریم ابنِ کریمِ عالمی ما نوکریم عطرِ سیبِ سرخ دارد کربلایِ فاطمه با سلامی در حریمت کربلایی شد غلام هر که شد با مرتضی همراه شد عالی‌مقام می‌زنی بر سینه‌ات سنگِ ولایِ یار را می‌کنی تبلیغ مشیِ حیدرِ کرّار را با کلامت... با قیامت... با مَرامت... کرده‌ای خالصانه خدمتِ سلطانِ این دربار را پیروِ بر حقِّ حیدر شیعه‌یِ مولا تویی می‌کنی تا پایِ جانت یاریِ دلدار را از تبارِ مجتبایی پس همیشه خوانده ای روضه‌هایِ رویِ نیلی و در و دیوار را صحنِ تو هر چند شد کرب‌وبلایِ این وطن پیشِ خواهر از تنت ظالم نکَنده پیرُهن کربلایی شد غلامت پا گرفته روضه‌ها روضه یعنی دلبری زد پیشِ مادر دست‌وُپا روضه یعنی پیکری صدپاره زیرِ چکمه بود بر لبِ خشکیده‌یِ ارباب زد پیری عصا روضه یعنی از قفا خنجر به سختی می‌برید تا ببیند خواهری دلدار را بر نیزه‌ها روضه یعنی دختری با گوشِ زخمی در حرم کرده رو سوی نجف گوید علی... واویلتا کربلایی می‌شوم در روضه‌های شهرِری ندبه می‌خواند حرم پای سرِ بر روی نی ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein