شهر از بارش خورشید طلاکوب شده است با علی حال و هوایم چقدر خوب شده است از بد حادثه هر جا نفسم سنگین شد یا علی گفتم و کام دل من شیرین شد می برد گرد ملال از دل هر آئینه هر کسی سنگ علی را بزند بر سینه ** بغض را از نفس باغچه بر می داریم پا اگر جای قدم های علی بگذاریم باغ می ساخت و در سایه آن باغ نبود یک نفس قافله‌اش در پی اُطراق نبود ** ما نمک‌گیر غدیریم،غدیر اعجاز است از ازل تا به ابد سفره مولا باز است دیر یا زود ولی می‌رسد از راه آخر یک نفر عین علی می‌رسد از راه آخر می نویسم که "شب تار سحر می‌گردد" یک نفر مانده ازین قوم که برمی‌گردد... شعر: استاد سید حمید رضا برقعی 🦋یاد آسمانی‌ترین مردان (شهداء) گرامی‌ باد... ♡♡♡♡♡