ا🔲🔳🔲🔳 ا🔳🔲 ا🔲 ا🔳 ا❁﷽❁ا در ادامه ی تبیین حقیقت فقه... ▪️در سخن دیگری امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «لَا يَسْتَكْمِلُ عَبْدٌ حَقِيقَةَ الْإِيمَانِ حَتَّى يَكُونَ فِيهِ خِصَالٌ ثَلَاثٌ: التَّفَقُّهُ فِي الدِّينِ، وَ حُسْنُ التَّقْدِيرِ فِي الْمَعِيشَةِ وَ الصَّبْرُ عَلَى الرَّزَايَا، وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيم‏»؛ حقيقت ايمان بنده در او به كمال نرسد، مگر اینکه در او سه خصلت ایجاد شود: تفقه در دين، اندازه ‏گيرى صحيح در امر معاش، و صبر بر مصائب‏. 📓بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۶۴، ص۳۰۰ 🔸این روایت نیز موید دیگری بر روایت پیشین است. در اینجا حضرت می فرمایند که: اولا حقیقتِ ایمان مراتبی دارد، چون فعل مستعمل از ماده تکمیل و در هیئت استعمال است. ثانیا نهایت کمال برای حقیقت ایمان با سه خصلت مذکور در روایت حاصل می شود. استعمال ادات غایت "حتّی" در حدیث مزبور مفید فایده همین معناست. 🔹این سه خصلت با لحاظ قراین منفصله در ابواب روایی ذیل عناوین فقه و علم (مانند روایت حضرت کاظم علیه السلام) می تواند از باب ذکر خواص بعد عام باشد، یعنی امر تفقه در دین می تواند جامع آن دو خصلت دیگر باشد. بنابراین تا مکلف به ثلاث خصال که از جمله آن تفقه در دین است، نرسد، به حقیقت ایمان نائل نخواهد شد. یعنی مکلف تنها زمانی می تواند به حقیقت ایمان برسد که تفقه در دین یا فهم عمیق در معرفت امام زمان برای او حاصل شده باشد. به این ترتیب می توان گفت که تفقه در دین بمثابه مقدمه واجب برای حقیقت ایمان است؛ یعنی مادامیکه تفقه در دین حاصل نشده باشد، حقیقت ایمان به دست نخواهد آمد و این بسان نمازی است که بدون وضو إقامه شده، گرچه مکلف إتیان صلاة نموده اما مأتی به ممتثل نبوده است. ▪️و به دلیل اهمیت و جایگاه علم فقه است که حضرت مولی (علیه السلام) می فرمایند: « لَا خَيْرَ فِي دِينٍ لَا تَفَقُّهَ فِيه‏»؛ هیچ خیری در دینی که در آن تفقه نیست، نمی باشد. 📓بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۱، ص۱۷۴ أمیر الکلام با قراردادن لای نفی جنس در صدر کلام، جنسِ هرگونه خیری را از دین بدون تفقه منتفی فرمودند. یعنی از دینی که در آن تفقهی نبوده، هیچ خیری صادر نمی شود، چون گفتیم که تفقه در دین، تفهم در معرفت امام زمان است و «مَنْ مَاتَ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة». ▪️نیز امام صادق (علیه السلام) در همین راستا می فرمایند: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً فَقَّهَهُ فِي الدِّينِ»؛ اگر خداوند خیر بنده ای را بخواهد، او را فقیه در دین می کند. 📓الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏۱، ص۳۲ از این کلام حضرت صادق (علیه السلام) به دست می آید که تفقه در امر دین با عنایت مولی بر مکلف قابل تحقق خواهد بود. چنانچه همان حضرت در روایت دیگری ضمن تعریف علم می فرمایند: «يَقْذِفُهُ اللَّهُ تَعَالَى فِي قَلْبِ مَنْ يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَه‏». پس مولی باید به مکلف عنایتی بنماید تا ابواب تفقه بر او گشوده شود. إن شاءالله ⏪ در جمع بندی این مطالب به نکاتی اشاره می شود: 🔹 پیشتر بیان شد که حقیقت تفقه در دین، تفهّم و تعقل در معرفت امام هر عصر است؛ کل کمالی که شارع برای مکلف در غایت و غرض خلقتش لحاظ فرموده در سه چیز است که جامع آن دو مورد دیگر هم در همان امر اول یعنی تفقه در دین است؛ بنابراین کل کمال در تفقه در معرفت ولي الله الاعظم است. پس مادامیکه مکلف به تفقه در معرفت امام حي زمانش نپرداخته، به کمال خویش نائل نشده و به بیانی دیگر غایت مولی از خلق او تامین نشده است. 🔸حقیقت ایمان کمالی دارد که این کمال تنها استغراق بر افرادی خواهد داشت که امر تفقه در دین یعنی امر بر معرفت امام زمانشان را امتثال کرده باشند، بنابراین عدم امتثال از این امر مولی به معنای عدم دستیابی به حقیقت ایمان است. 🔹دینی که در آن تفقهی نیست، یعنی دینی که در آن فهم دقيق نسبت به ولايت حجة ابن الحسن العسگري (أرواحنا لتراب مقدمه الفداء) نیست، هیچ خیری در آن نیست. 🔸و البته کسانی می توانند به این تفقه در دین و معرفت امام زمان نائل شوند که مولی به ایشان عنایت داشته باشد. 🔳 🔲 🔳🔲 🔲🔳🔲🔳