📌 همان‌جا نام پرمعنای منجی را دل از بَر شد... • زمین آغوش وا کرد آمدی، اندوهمان کم شد نشستی روی دامان زمین، هفت آسمان خَم شد • خدا مشغول خَلقَت بود و تنها قدر یک قطره چکید از جوهر عشق تو، مشتی خاک آدم شد • خدا آن‌شب دل عاشق به مردم ارمغان می‌داد به هر‌کس می‌شد آن‌شب عاشقت قول امان می‌داد • به خاک تیره جان می‌داد با روح نفس‌هایت خدا گهواره‌ات را با دو دست خود تکان می‌داد • همان‌شب غنچه بیرون زد، به شوقت گل پدید آمد برای شرح زیبائیت، آیاتی جدید آمد • شمیم روح‌پرداز دَمت پیچید در عالم به شوق دیدنت هر‌کس که نامت را شنید آمد • صدای پایت آمد، نبض تو آوای هر نِی شد کویر خشک زخم‌آلود اقیانوسی از مِی شد • هنوز انسان قدم می‌زد هراسان در دل غربت ره صدساله آن‌شب با نگاه نافذت، طی شد • برای وصف تو صد واژه با طعم عسل رویید کسی شاعر نبود اصلاً، ز لبخندت غزل روييد • نه تنها در کمند عشقت افتادند عاشق‌ها! نهال عشق تو در عرش از صبح ازل رویید • سبوی تشنهٔ خاک از شراب سرخ تو پُر شد جهان آن‌شب به یُمن مقدمت غرق تفاخر شد • همین که نور تو افتاد در آیینهٔ هستی، زمین مفتون حُسنت شد، زمان محو تحیُّر شد • همان‌جا گوی باور در سراشیب یقین افتاد و بختی سبز در فنجان اقبال زمین افتاد • همان‌جا نام پرمعنای منجی را دل از بَر شد و چشم آسمان‌ها سوی فصل واپسین افتاد ✍ ناهید رفیعی 📖 ؛ به مناسبت ولادت علیه‌السلام ✅️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran